نقد استشهادات مرحوم حرّ عاملی به آیات قرآن در مفهوم نداشتن قضیه شرطیه

مرحوم صاحب وسائل معتقد است قضیه شرطیه مفهوم ندارد و برای اثبات ادعای خود به آیات متعددی از قرآن(بیش از صد مورد) استشهاد کرده است (ر.ک به: الفوائد الطوسیة: 279)که از آنها مفهوم فهمیده نمی‌شود و در مقابل صاحب حدائق معتقد است بر اساس روایات، قضیه شرطیه و لو تعبدا مفهوم دارد و این مفهوم حجت است و البته قبل از ایشان مرحوم شبّر در اصول الاصیلة به موارد بیشتری استدلال کرده است و البته به نظر ما موارد دیگری هم وجود دارد که در کلمات علماء مذکور نیست.
قبل از اینکه به منبهات دلالت قضیه شرطیه بر مفهوم اشاره کنیم ذکر این نکته لازم است که مثال‌هایی که مرحوم صاحب وسائل برای انکار دلالت قضیه شرطیه بر مفهوم بیان کرده است ناتمام است.

  1. تعداد زیادی از مثال‌هایی که ایشان ذکر کرده است قضیه مصدر به «إذا» است و ما بارها گفته‌ایم «إذا» برای ظرفیت است و گاهی در معنای شرط استعمال شده است. ما در زبان فارسی هم بین ظرف و شرط را کاملا احساس می‌کنیم. مثلا «هنگامی که باران ببارد هوا مطبوع می‌شود» ظرف است نه شرط. شرط یعنی اگر این نباشد جزاء هم نیست اما ظرفیت چنین نیست.

  2. برخی دیگر از مثال‌هایی که ایشان ذکر کرده است قضایای مشتمل به «لو» است و این حرف اگر چه در شرط هم استعمال می‌شود اما معانی دیگری هم دارد از جمله تمنی و این در کتب ادبی و لغت هم به این نکته تصریح شده است. مثلا «وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» (البقرة ۱۰۲) که معنای آیه این نیست که اگر می‌دانستند خودشان را به بد چیزی فروختند بلکه معنای آیه این است که خودشان را به چیز بدی فروختند ای کاش می‌دانستند. در برخی از کتب هم به این مطلب تصریح شده است که در مثل این قضیه اگر «لو» را شرطیه بدانیم باید جزاء را محذوف بدانیم.

  3. برخی دیگر از مثال‌هایی که ایشان ذکر کرده است از قضایای شرطیه مسوق برای بیان موضوع است نه اینکه شرط مبتنی بر موضوع مذکور در سابق باشد.

  4. برخی دیگر از مثال‌های ایشان قرینه متصل بر عدم مفهوم دارد و از جمله آنها مواردی است که قضیه به چیزی تعلیل شده است که اعم از جزاء است. مثلا «فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (البقرة ۲۰۹) ایشان گفته است که در این جمله شرطیه مفهوم وجود ندارد در حالی که این اشتباه این است که جزاء در این قضیه محذوف است مثل اینکه اگر اشتباه کردید از خداوند ناامید نشوید و … و آن جزاء به چیزی تعلیل شده است که اعم از شرط مذکور است. یا مثلا مواردی که «لو وصلیة» است که روشن است اصلا معنای شرط ندارد و مفاد آن حصر نیست بلکه برای بیان ترقی است و اگر این هم بود جزاء محقق بود چه برسد به اینکه نباشد. مثل آیه «وَ لَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ» (لقمان ۲۷)

  5. در برخی دیگر از مثال‌های ایشان عدم مفهوم صرف ادعای ایشان است.

خلاصه اینکه مثال‌هایی که ایشان بیان کرده‌اند مانعی در مقابل دلالت قضیه شرطیه بر مفهوم نیست.

برگرفته از درس خارج اصول استاد قائینی؛ منبهات دلالت قضیه شرطیه بر مفهوم (ج۱۱۳ -۱۶-۲-۱۴۰۳) - دروس حضرت استاد قائنی (qaeninajafi.ir)