نقدی بر حصه توأمه محقق عراقی | آیا قضیه حینیه در جعل شرعی معقول است؟

محقق عراقی فرموده‌اند ما مبنایی در علم اصول داریم که با آن بسیاری از مشکلات را می‌خواهیم حل کنیم؛ نام این مبنا «حصه توأمه» است. اما «حصه توأمه» چیست؟


:light_bulb: تبیین مفهوم «حصه توأمه»

برای درک بهتر این مبنا، ابتدا مثالی از فلسفه می‌آوریم و سپس به سراغ علم اصول می‌رویم:

در فلسفه گفته‌اند که حرارتی که از آتش صادر می‌شود، نه حرارت مطلقه است و نه حرارت مقیده.

  • حرارت مطلقه نیست که شامل آن حرارتی بشود که از این آتش صادر نشده است.
  • همچنین حرارت با قید صدور از این آتش نیز از این آتش صادر نمی‌شود.

بلکه ذات حرارت از این آتش صادر می‌شود، ولی یک ذات متضیقه است؛ یک ذاتی که تضیّق قهری دارد و لاینطبق الا بر حرارت صادره از این آتش؛ پس نه مطلق است و نه مقید، بلکه ذات متضیقه است.

گاهی نیز از آن به “قضیه حینیه” تعبیر می‌کنند؛ یعنی در مقابل قضیه مشروطه و قضیه مطلقه، «قضیه حینیه» قرار دارد.


:prohibited: نقد مبنای «حصه توأمه» از دیدگاه استاد شهیدی

به نظر ما، این فرمایش محقق عراقی که می‌خواهد با این مبنا مشکلات علم اصول را در جاهای مختلف حل کند، لایسمن و لایغنی من جوع است. به نظر ما، این مبنا اصلاً منتج نتیجه صحیحه نیست.


:stop_sign: اشکال اساسی به مبنای «حصه توأمه»

فرق است بین مفهوم کلی و موجود شخصی:

  • موجود شخصی، مانند «هذا الجالس»، - در حالی که اشاره به آن می‌کنیم-، این موجود شخصی با عوارض مشخصه‌اش تضیّق قهری پیدا کرده است. «هذا الجالس» مرد است و لو ما لحاظ مرد بودنش را نکردیم؛ این ممکن است؛ چون وجود او تضیّق برای او درست کرده و ما اشاره می‌کنیم به انسان شخصی موجود و می‌گوییم «هذا الجالس». این ممکن است.
  • اما در مفهوم کلی، مفهوم کلی بدون لحاظ تقید آن قابل تضیّق نیست. شما وقتی می‌گویید «المسافر العالم بوجوب القصر» بعد بگویید «این مسافر»، می‌گوییم کدام مسافر؟ ما اصلاً در خارج مسافری نداریم تا بگویید «این مسافر». این مسافر یعنی این مسافری که لحاظ شده است تقیدش به این قید و اتصافش به این وصف که عالم به وجوب قصر باشد؛ بالاخره این وصف را لحاظ می‌کنید و لو اجمالاً. می‌گویید «آنی که در دفتر نوشتیم»، «آن مسافری که در دفتر نوشتیم»، در دفتر هم قبلاً نوشتید «المسافر العالم بوجوب القصر». بالاخره عنوان اجمالی به این، “موصوف به این وصف” است؛ یعنی اخذ این وصف در موضوع است. ما معنای دیگری نمی‌فهمیم. مفهوم کلی بدون تقیدش و لحاظ تقیدش به وصف زائد قابل تضیّق نیست.

این اشکال به مبنای ایشان است.


:cross_mark: عدم معقولیت «قضیه حینیه» در خطاب جعل شرعی

به نظر ما «قضیه حینیه» در خطاب جعل، غیر معقول است. ظرف در جعل شرعی بازگشتش به قید است و توجیه دیگری ندارد.

جعل یا مطلق است یا مقید، و اهمال هم غیر معقول است. حال تعبیر کنید «قضیه حینیه» یا تعبیر کنید «قضیه شرطیه»، چه فرقی می‌کند؟

«وضوء به شرط ایصال به نماز واجب است» یا «وضوء در حین ایصال به نماز واجب است»؛ چه فرقی می‌کند؟ بالاخره شما وقتی می‌خواهید وضوء مطلق را واجب نکنید و وضوء در حال ایصال به نماز را واجب بکنید، باید قید بزنید؛ همین که «فی حال الایصال» یعنی قید است. اینجا هم «المسافر فی حین کونه عالماً بوجوب القصر»، خود این قید است؛ چه فرقی می‌کند؟


:books: بر اساس درس خارج اصول
:date: ۱ مهر ۱۴۰۲

1 پسندیده