خلط بیین انطباق و حکایت در کلام مرحوم آخوند در موارد مختلف

اشکال به کلام مرحوم آخوند در استدلال به لا بشرط قسمی نبودن موضوع له اسم جنس
ایشان در استدلال برای رد لا بشرط قسمی، می گویند اگر موضوع له اسم جنس، لا بشرط قسمی بود، ذهنی می شد و نباید بر خارج صدق می کرد و چون بر خارج صدق می کند (مانند أنت إنسان) نه غلط است و نه مجاز، نتیجه می گیریم که لا بشرط قسمی نیست. به نظر ما این حرف دارای اشکالی است که در جاهای مختلف کفایه تکرار شده است.
صدق دو معنی دارد: حکایت و انطباق. (اصل این اشکال برای مرحوم اصفهانی است). مفاهیم، بر خارج صدق می کنند اما مفهوم در خارج نیست و جایگاهش ذهن است و از خارج حکایت می کند. ماهیات هم بر خارج صدق می کنند اما صدق به معنای انطباق است: للشیء غیر الکون بالأعیان کونٌ بنفسه لدی الأذهان
به همین جهت می گویند چیزی که وجود خارجی ندارد، ماهیت ندارد اما مفهوم می تواند داشته باشد چون مفهوم وابسته به وجود خارجی داشتن نیست.
حکایت، امر ذهنی از امر خارجی، اشکالی ندارد. مثلا مفهومی در ذهن من است که از شیء خارجی، حکایت می کند. آن چه اتحاد ظرف و مظروف می خواهد، انطباق است. انطباق امر ذهنی بر امر عینی، ممکن نیست چون امر ذهنی، مجرّد برزخی و کیف نفسانی است اما امر خارجی جوهر است در حالی که باید در انطباق از یک مقوله باشند و انطباق دو مقوله بر یکدیگر صحیح نیست.
مرحوم آخوند گفت اگر موضوع له اسم جنس، لا بشرط قسمی باشد، ذهنی می شود چون جمع القیود در ذهن است و اگر اسم جنس، لا بشرط قسمی بود، نباید بر خارج صدق می کرد پس حال که بر خارج صدق می کند، معلوم می شود موضوع له لا بشرط قسمی نیست. ما می گوییم این که شما می گویید اسم جنس بر خارج صدق می کند، به کدام معنی منظورتان است؟ اگر به معنای حکایت است، صحیح است اما حکایت، وحدت موطن نمی خواهد. حکایت امر ذهنی از امر عینی، اشکالی ندارد و همه مفاهیم این گونه اند. اگر هم منظور شما انطباق بر امر خارج است، اول الکلام است. در اسم جنس هایی که ماهیت هستند (اعم از جوهر و عرض) انطباق هم هست اما در اسم جنس هایی که عرضیات و انتزاعیات (معقول ثانی) هستند، دیگر انطباق نیست و فقط منشأ انتزاعشان در خارج است.
مرحوم آخوند در بحث معانی حرفی هم وقتی می خواست موضوع له خاص را رد کند، می گفت اگر موضوع له حروف خاص باشد، نباید بر امر عام منطبق باشد یا اگر موضوع له جزئی ذهنی باشد، نباید بر خارج منطبق بشود و چون در سرت من البصرة إلی الکوفة بر خارج منطبق می شود، پس امر ذهنی نیست. در اینجا هم می گوییم که سرت من البصرة إلی الکوفة حکایت از خارج می کند و منطبق نمی شود.(درس خارج اصول، جلسه 3، 20شهریور1403)