حجیت اطلاق بعد از آمدن قرینه منفصله
در صورتی که مقام بیان با قرائن احراز شود (از راه راوی یا متن یا تفریع) مانند لا تعاد (مثال اطلاق کلامی) یا صحیحه حماد (مثال اطلاق مقامی)، اگر قرینه منفصله بیاید، حرف مرحوم شیخ عبد الکریم حائری درست است و آمدن قرینه منفصله تأثیری در مقام بیان ندارد و نهایتا برخی از افراد یا حالات را از مراد جدی خارج می کند.
اما اگر مقام بیان با أصالة البیان به دست آمده باشد، وقتی قرینه منفصله می آید دیگر نمی توان به اطلاق تمسک کرد. چرا که أصالة البیان، آیه و روایت نیست بلکه با سیره عقلاء به دست آمده و سیره، قطع نیست که حجیت ذاتی داشته باشد بلکه نیاز به احراز عدم ردع (طبق مختار ما) یا احراز امضاء (طبق مشهور) دارد. در إجراء أصالة البیان، چقدر احراز عدم ردع کرده ایم؟ ما مواردی در قدماء داریم که وقتی قرینه منفصلة می دیدند، می گفتند اطلاق نیست بلکه توهم الإطلاق است و با وجود این موارد دیگر نمی توانیم احراز کنیم که أصالة البیان پس از قرینه منفصله بر خلاف هم وجود دارد.
لذا اطلاق کلام مستشکل غلط است. در جایی که مقام بیان با أصالة البیان به دست آید، وقتی قرینه منفصلة می آید کشف می شود که أصالة البیان از اول درست نبوده و طبقِ اطلاق لحاظی (علی طریقة القوم) دیگر مقدمات حکمت تمام نیست. اما طبقِ اطلاق ذاتی، ولو أصالة البیان درست نباشد، شما به مقام بیان نیازی ندارید و می توانید اطلاق بگیرید.
لذا قائلین به اطلاق لحاظی، باید در قرینه منفصلة فرق بگذارند بین جایی که مقام بیان را احراز کرده اند با جایی که مقام بیان را از اصل به دست آورده اند. ( درس خارج اصول جلسه17، 17 مهر 1403)