تحلیل تطبیقی مصدر، اسم مصدر و مصدر مطاوعه | بررسی موردی واژه «وضع»

:sparkles: بررسی مفهوم واژه «وضع» و تفاوت‌های مصدر و اسم مصدر

ادعای محقق خراسانی و نظر محقق سیستانی

ادعای محقق خراسانی مبنی بر اینکه واژه «وضع» به معنای اسم مصدری است، ادعای صحیحی نیست. ما در بحث قاعده لا ضرر به شکل مفصل به این بحث پرداخته‌ایم.

محقق سیستانی در فرق بین ضرر و ضرار چنین فرموده‌اند که ضرر، اسم مصدر است و ضرار مصدر است[1]. ایشان در ادامه ضرر را چنین معنا می‌کنند: «المنقصة الواردة علی المتضرّر» و بر ادعای خویش نتایجی را در تفسیر حقیقت قاعده لا ضرر مترتب نموده‌اند که قصد نداریم به آن وارد شویم.

تفاوت مصدر و اسم مصدر از لحاظ ذات معنی

ما در آن بحث می‌گفتیم بین مصدر و اسم مصدر از جهت ذات معنا تفاوتی وجود ندارد. برای روشن شدن مطلب به تناسب بحث لا ضرر به مثالی از همان بحث اشاره می‌کنیم تا تفاوت بین مصدر و اسم مصدر روشن شود.

مثالی از بحث ضرر :face_with_head_bandage:

در بحث ضرر، چند مفهوم وجود دارد که باید از هم تفکیک شوند:

  • یک مفهوم، عبارت است از آسیب زدن، و مفهوم دیگر عبارت است از آسیب زنی؛ آسیب زنی اسم مصدر است برای آسیب زدن.
  • در سمت مقابل دو مفهوم دیگر نیز وجود دارد که عبارتند از آسیب دیدن و آسیب بینی.

مصدر مطاوعه (باب تفعل) در برابر اسم مصدر ثلاثی مجرد

گاهی فعل «ضَرَّ یضُرُّ» به باب تفعل رفته و می‌شود «تَضَرَّرَ یَتَضَرَّرُ تَضَرُّراً»؛ تضرّر خودش مصدر است اما مصدر مطاوعه است. مصدر مطاوعه با اسم مصدر ثلاثی مجرد فرق دارد؛ اسم مصدر همان مصدر است یعنی بیانگر همان وصفی است که مصبّش فاعل است با این تفاوت که ما در اسم مصدر انتساب فعل به فاعل را در نظر نمی‌گیریم. به طور مثال آسیب رسانی، وصف کیست؟ یا به عبارتی موصوف آسیب رسانی کیست؟ پاسخ آن است که آسیب رسانی (نیز همچون آسیب رساندن) وصف آسیب رسان است.

همچنین باید دانست آسیب رسانی غیر از آسیب بینی است چون آسیب رسانی اسم مصدر آسیب رساندن است اما آسیب بینی اسم مصدر آسیب دیدن است.

سه مفهوم مصدری و اسم مصدرهای مرتبط

به عبارت دیگر گاهی فعل متعدی ثلاثی مجرد به باب تفعل رفته و به معنای مطاوعه می‌شود و خود این مطاوعه گاهی مجهول می‌شود پس ما می‌توانیم سه معنای مصدری تصویر کنیم که هر کدام اسم مصدر خودش را دارد:

  1. مصدر معلوم: یک مفهوم عبارت است از «ضرّ یضرّ ضرراً» که به معنای «ضرر زدن» است.
  2. مصدر مجهول: مفهوم دیگر عبارت است از «ضُرَّ» که به معنای «ضرر زده شدن» بوده و مجهول همان ضرر زدن است.
  3. مصدر مطاوعه: گاهی ضرر زدن به باب تفعل رفته و مطاوعه می‌شود.

تفاوت مفاهیم سه گانه با توجه به نقش فاعل و مفعول :performing_arts:

باید دانست بین این سه مفهوم فرق است. مصدر ثلاثی مجرد معلوم، مصدر ثلاثی مجرد مجهول، و مصدر باب تفعّل که مطاوعه همان مفهوم است. بین این سه مفهوم که هر سه هم مصدر هستند، تفاوت معنایی وجود دارد چون گاهی ضرر زدن یک شخص به دیگری را در نظر می‌گیریم و از این حالتی که شخصی به دیگری ضرر می‌زند با تعبیر ضرر زدن یاد می‌کنیم. در همین جایی که یک ضارّ و یک مضرور داریم به این جنبه توجه می‌کنیم که یک حالتی به مضرور وارد شده با عنایت به این که ضارّ هم دارد یعنی ضارّ داشتنش را هم در معنا لحاظ می‌کنیم که مصدرش می‌شود ضرر زده شدن. در صورت سوم آن حالتی که بر مفعول وارد شده را در نظر می‌گیرم با قطع نظر از این که فاعل دارد؛ به عبارت دیگر در صورت سوم حالتی که در این شیء وجود دارد را خواه این حالت توسط ضارّ ایجاد شده باشد یا خودبخود ایجاد شده باشد در نظر گرفته و مصدر تضرّر را در موردش بکار می‌بریم که مصدر مطاوعه است و معنایش ضرر دیدن شخص است بدون لحاظ این که ضارّ دارد یا ندارد. پس مصدر مطاوعه آن حالتی از مفعول است که با غمض عین از مفعول بودنش بر آن حمل می‌شود لذا در باب مطاوعه، مفعول دیگر مفعول یا نائب فاعل نیست بلکه حقیقتاً فاعل است چون دیگر ارتباطش با فاعل قبلی قطع شده است؛ بر خلاف مصدر مجهول که ارتباطش با فاعل هنوز قطع نشده است.

مثال «هادی» و «هدی» برای روشن شدن مطلب

مطلب فوق را در قالب مثال هادی نیز می‌توان دنبال کرد. واژه «هَدی» وقتی مجهول می‌شود، «هُدِیَ» خوانده می‌شود که به معنای «هدایت کرده شد»، «راه را به او نشان دادند» می‌باشد. در اینجا یک «هادی» داریم که راه را به «مهدّی» نشان می‌دهد و یک «مهتدی» داریم که به معنای «راه یافته» است خواه هادی داشته باشد و خواه نداشته باشد. به عبارت دیگر «مهتدی» دو قسم دارد: «مهتدی مهدی» و «مهتدی غیرمهدی»؛ «مهتدی مهدی» آن راه یافته‌ای است که هادی دارد و «مهتدی غیرمهدی» آن راه یافته‌ای است که هادی ندارد یعنی کسی راه را به او نشان نداده است.

در آیه شریفه ﴿أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى﴾[2] ‏ «لا یَهِدّی» همان «لا یهتدی» است؛ در این آیه بیان شده آیا کسی که هدایتگر است احق به پیروی است یا کسی که «لا یهتدی الا ان یُهدی»؛ در نتیجه «مهتدی» دو قسم است: «مهتدی یُهدی» و «مهتدی لا یُهدی»؛ به عبارت دیگر «مهتدی» مقسم است برای «مهتدی مهدیّ» و «مهتدی غیر مهدیّ».

کاربرد مفاهیم سه گانه در مورد واژه «وضع» :round_pushpin:

خلاصه این که این سه مفهوم باید از هم تفکیک شوند. در مورد واژه «وضع» نیز سه مفهوم وجود دارد که عبارتند از:

  1. «قرار دادن لفظ برای معنا» که مصدر معلوم است و با تعبیر «وَضَعتُ اللفظ للمعنی» از آن یاد می‌شود.
  2. «قرار داده شدن لفظ برای معنا» که مصدر مجهول است و با تعبیر «وُضِعً اللفظ للمعنی» از آن یاد می‌شود.
  3. در صورت سوم گفته می‌شود «إتّضع للفظ للمعنی» که مفهوم مطاوعه را در بر دارد.

در معنای معلوم، وضع دارای فاعلی است که لفظ را برای معنا قرار می‌دهد؛ در معنای مجهول، نیز فاعل وضع را ملاحظه می‌کنیم اما به صورت نامتعیّن و مجهول ولی در هر حال واضع دار بودنش را ملاحظه می‌کنیم لذا در موارد وضع تعیّنی که واضع ندارد، نمی‌توان از فعل مجهول استفاده کرد و گفت «وُضِعَ اللفظ للمعنی» چون علقه بین لفظ و معنا خودبخود ایجاد شده است (نه اینکه ایجاد کرده شده باشد). در جایی که آن علقه ایجاد شده به سبب وضع، خودبخود و بدون دخالت واضع، در لفظ موضوع ایجاد شده باشد و ما صرفاً به نفس علقه توجه داشته باشیم خواه واضع داشته باشد و خواه نداشته باشد دربردارنده معنای مطاوعه خواهد بود که محقق خراسانی نیز وضع را به همین معنا دانسته است. یعنی طبق فرمایش ایشان ارتباط وضع با واضع قطع شده است لذا لازم نیست واضعی در کار باشد.


:books: درس خارج اصول جلسه ۱ مورخ ۳ مهر ۱۴۰۲


  1. قاعدة لا ضرر و لا ضرار، ص: ۱۴۸ ↩︎

  2. یونس : ۳۵ ↩︎