شواهد قرآنی و روایی دلالت «یحب الله» بر وجوب و ندب و «لا یحب الله» بر حرمت
در قرآن کریم، «یحب الله» هم در موارد وجوب به کار رفته است و هم در موارد ندب؛ ولی «لا یحب الله» تنها در موارد حرمت به کار رفته است.
مفاد تعابیر «یحب الله» و «لا یحب الله» در روایات
بر اساس آن مقدار جست و جویی که در روایات انجام شد، مفاد این تعابیر در روایات نیز به همین شکل بود. اینک برخی از این روایات را ذکر میکنیم.
روایات دال بر شمول «یحب الله» بر مستحبات 
روایت اول (امام صادق ع)
[!quote] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَظْهَرَ لِلنَّاسِ مَا يُحِبُّ اللَّهُ وَ بَارَزَ اللَّهَ بِمَا كَرِهَهُ لَقِيَ اللَّهَ وَ هُوَ مَاقِتٌ لَهُ.[1]
مقصود از «ما یحب الله» خصوص واجبات نیست، بلکه میتوان گفت ریاء غالباً در مستحبات انجام میشود؛ چون واجبات سبب نمیشود اشخاص، محبوبیت خاصی در میان مردم پیدا کنند.
روایت دوم (رسول خدا ص)
[!quote] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ تَزَيَّنَ لِلنَّاسِ بِمَا يُحِبُّ اللَّهُ وَ بَارَزَ اللَّهَ فِي السِّرِّ بِمَا يَكْرَهُ اللَّهُ لَقِيَ اللَّهَ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبَانُ لَهُ مَاقِتٌ.[2]
در این روایت نیز، «ما یحب الله» به واجبات اختصاص ندارد، بلکه فرد ظاهرش، مستحبات است.
روایات دال بر انحصار «لا یحب الله» در محرمات
ولی در سوی مقابل، واژه «لا یحب الله» در روایات، به اموری تعلق گرفته است که یا مطمئناً حرام است و یا دستکم دلیلی بر مکروه بودنش نداریم. برای نمونه به چند روایت اشاره میکنیم.
روایت اول (صحیحه حمران در مورد آخر الزمان)
یک روایت، صحیحه حمران عن ابی عبد الله علیه السلام است که موضوع آن، گناهانی است که در آخر الزمان در میان مردم رواج مییابد. این روایت بسیار مفصل است و شاید مجموعاً حدود هفت صفحه باشد.
قطعه مورد ناظر ما از این قرار است:
[!quote] وَ رَأَيْتَ الْحَرَمَيْنِ يُعْمَلُ فِيهِمَا بِمَا لَا يُحِبُّ اللَّهُ لَا يَمْنَعُهُمْ مَانِعٌ وَ لَا يَحُولُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْعَمَلِ الْقَبِيحِ أَحَدٌ …
و همینطور مشکلات آخر الزمان را بیان میکند. آغاز این روایت در وسائل الشيعة، ج۱۶، ص۲۷۵، ح۲۱۵۵۴ است و قطعه مورد نظر در ص۲۷۸ آمده است.
در پایان روایت نیز میفرماید زمانی که این وضعیت را مشاهده کردی:
[!quote] فَكُنْ عَلَى حَذَرٍ وَ اطْلُبْ إِلَى اللَّهِ النَّجَاةَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّاسَ فِي سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا يُمْهِلُهُمْ لِأَمْرٍ يُرَادُ بِهِمْ فَكُنْ مُتَرَقِّباً وَ اجْتَهِدْ لِيَرَاكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خِلَافِ مَا هُمْ عَلَيْهِ فَإِنْ نَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ وَ كُنْتَ فِيهِمْ عُجِّلْتَ إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ وَ إِنْ أُخِّرْتَ ابْتُلُوا وَ كُنْتَ قَدْ خَرَجْتَ مِمَّا هُمْ فِيهِ مِنَ الْجُرْأَةِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ وَ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ.
عبارت پایانی روایت نیز گواه بر آن است که امور نامبرده در روایت، جرأت بر خداوند است و سخط و عذاب خداوند را به دنبال دارد. بنابراین در این روایت «لا یحب الله» به محرمات تعلق گرفته است.
روایت دوم (ازدواج و طلاق) 
در روایت دیگر نیز چنین آمده است:
[!quote] قَالَ ع تَزَوَّجُوا وَ لَا تُطَلِّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الذَّوَّاقِينَ وَ الذَّوَّاقَاتِ.[3]
ازدواج کنید و طلاق ندهید که خداوند ذواقین و ذواقات رو دوست نمیدارد. ازدواجی که از روی ذواق بودن انجام شود، باطل نیست ولی دلیلی نداریم که حرام هم نباشد؛ پس در این روایت نیز معلوم نیست «لا یحب الله» به غیر حرام تعلق گرفته باشد.
روایت سوم (خضخضه / استمناء) 
روایت دیگری نیز در وسائل الشيعة وارد شده است که مناسب است توضیح مختصری را پیرامون سند آن ذکر کنیم:
[!quote] أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى فِي نَوَادِرِهِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنِ الْخَضْخَضَةِ
یعنی استمناء. تا آنجا که میفرماید:
[!quote] وَ الذُّنُوبُ كُلُّهَا عَظِيمٌ عِنْدَ اللَّهِ لِأَنَّهَا مَعَاصِيَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مِنَ الْعِبَادِ الْعِصْيَانَ وَ قَدْ نَهَانَا اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لِأَنَّهَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ …[4]
جلسه ۳۶ مورخ ۱۴ آبان ۱۴۰۳