آکد نبودن دلالت جمله خبری بر وجوب

طرح مبنای آکد بودن دلالت جمله خبری بر وجوب

امثال محقق خراسانی و مرحوم آقای اراکی، دلالت جمله خبری بر طلب را آکد دانستند. گویا علت آن‌که متکلم، طلب خویش را در قالب جمله خبری بیان نموده، شدیدتر بودن حب او نسبت به تحقق متعلق بوده است که سبب شده است متکلم از تحقق محبوب خویش خبر بدهد.

نقد دیدگاه آکد بودن دلالت :thinking:

پرسش آن است که آیا شدت حب کافی است برای تحقق مطلوب؟ پاسخ منفی است. متکلم، هر اندازه محبت داشته باشد، تا زمانی که مخاطب اهل اطاعت نباشد، مطلوب متکلم محقق نمی‌شود. پس مطیع بودن مخاطب باید مفروض انگاشته شود. وقتی مطیع بودن مخاطب مفروض انگاشته شد، دیگر نیازی نیست شدت حب را در تحلیل خود داخل کنید و از آن، آکد بودن دلالت بر طلب را نتیجه بگیرید؛ مگر آن‌که برای عبد مطیع نیز مراتب مختلفی در نظر بگیرید؛ چون عبد مطیع، یک موقع تمام دستورات را اطاعت می‌کند و یک موقع تنها دستورات مهم را اطاعت می‌کند. بدین ترتیب اگر بخواهید آکد بودن دلالت جمله خبری را اثبات کنید، باید بگویید عبدی که مطیع بودنش مفروض انگاشته می‌شود، صرفاً در حد انجام واجبات موکد مطیع است. این مقدار از مطیع بودن، با مطیع بودن در تمام واجبات تلازم ندارد.

عدم درک وجدانی آکد بودن و پیامدهای آن :face_with_monocle:

در هر صورت آن نکته‌ای که قصد داریم بر آن تاکید کنیم، آن است که آیا بالوجدان جمله خبریه‌ای که در مقام بعث به کار می‌رود، دلالتش بر وجوب را به نحو آکد درک می‌کنیم؟ پاسخ منفی است. :prohibited: باید دانست اگر گفتیم دلالت جمله خبری بر وجوب آکد است، ثمرات خاصی نیز بر آن مترتب می‌شود. برای مثال، نتیجه آکد بودن دلالت بر وجوب آن است که به هنگام تزاحم، بر دیگر واجبات مقدم داشته شود. اگر یک واجب در قالب صیغه امر بیان شود و واجب دیگر در قالب جمله خبری بیان شود، می‌باید به هنگام تزاحم، واجبی را مقدم داشت که در قالب جمله خبری بیان شده است! اگر شارع مقدس بگوید «تنقذ الغریق و صل» لازمه فرمایش این آقایان چنین است که این خطاب، دال بر اهم بودن انقاذ غریق است.

ولی به نظر می‌رسد وجداناً چنین چیزی فهمیده نمی‌شود. آنچه وجداناً درک می‌کنیم چنین نیست که فقط در موارد اهمیت و آکد بودن یک مطلب، بتوان آن را در قالب جمله خبری طلب کرد. متکلم، مخاطب را مطیع فرض می‌کند و می‌گوید تو این کار را می‌کنی.

تفاوت دلالت «اغتسل» و «تغتسل» از منظر وجدان :speaking_head:

در هر صورت به باور ما، آکد دانستن دلالت جمله خبری بر وجوب، کاملاً خلاف وجدان است، بلکه خیلی اوقات وقتی از تعبیر «إغتسل» استفاده می‌کنیم، گویا یک نوع اعمال مولویت و بزرگی در آن نهفته است، و مخاطب لا بشرط از امتثال و عصیان در نظر گرفته شده است؛ بر خلاف «تغتسل» که اگر ممتثل بودن مخاطب در آن مفروض باشد، با نوعی ادب همراه است و گویا متکلم، در مقابل مخاطب ادب نموده و حالت عصیان را در حق وی محتمل ندانسته است.

بحث استاد و شاگرد: موارد خاص استعمال جمله خبری برای افهام اهمیت :sparkles:

شاگرد: گاهی متکلم، مخاطب را ممتثل در نظر می‌گیرد چون قصد دارد به مخاطب بفهماند اصلاً تحمل عصیانش را ندارد نه آن‌که بخواهد در مقابل او ادب کند، همچون پدری که به فرزندش می‌گوید: «هر گاه به مهمانی رفتیم، پرخوری در کار نیست».

استاد: بله، گاهی متکلم برای فهماندن اهمیت مطلوب خویش از جمله خبری استفاده می‌کند و آکد بودن را افهام کند؛ ولی در متعارف مثال‌هایی که در روایات با آن روبرو هستیم، چنین نیست. در مثال‌های متعارف روایی، سائل از امام علیه السلام از وظیفه خویش پرسش می‌کند و حضرت در مقام پاسخ می‌فرمایند «کسی که بنا دارد وظیفه شرعی خود را انجام دهد، چنین و چنان می‌کند» که آکد بودن از آن قابل استفاده نیست.


:books: جلسه ۲۸ مورخ ۲ آبان ۱۴۰۳