نحوه تحمل احادیث نسبت به کتاب تحف العقول

بررسي احاديث تحف العقول ،(نحوه ی تحمل احادیث)
مطلب ديگري كه بايد بررسي شود، نحوه ي تحمل احاديث تحف العقول است. شواهد موجود حاكي است كه اين كتاب ها و مصادري كه در اختيار صاحب تحف العقول بوده، به نحو وجاده به ايشان رسيده است، البته مي شود به اين مطلب با مقدمه اي كه در اول كتاب آمده اشكال كرد؛ چون ايشان در مقدمه نوشته است: «واسقطت الأسانيد تخفيفاً و إيجازاً و إن كان أكثره لي سماعا»(4) ايشان تعبير كرده كه اكثر اين كتاب را من به نحو سماع تحمل كردم، و اين با وجاده نمي سازد، اما ظواهر نشان نمي دهد كه ايشان در حوزه هاي عليمه ي آن زمان حضور فعالي داشته اند، به طوري كه اكثر اين كتاب به صورت سماع باشد،‌ و ما فعلاً آثاري از خود ايشان و رواياتي كه از منفردات ايشان است در آثار و اوساط علمي خودمان نمي بينيم، و لذا احتمالاً سماع ايشان به نحو وجاده بوده و بعيد مي دانيم كه مثلاً ايشان در بغداد و يا در قم بوده، مخصوصاً اگر مطلب درست باشد كه ايشان در قرن چهارم بود كه در رتبه ي مشايخ شيخ مفيد جاي مي گيرد، و خيلي بعيد مي دانيم كه كسي در رتبه ي مشايخ شيخ مفيد باشد و سماع هم داشته باشد ولي اسم او در هيچ كتابي نيامده باشد، البته خود ايشان اين طور گفته است. وي قبل از اين عبارت، گفته است كه هدف من در اين كتاب اين بوده كه روايت هايي را كه جنبه ي مواعظ و ارشاد و كلمات قصار دارد جمع كنم و نوشته است: «من خبر غريب أو معني حسن متوخياً بذلك» كه بعضي از احاديث غريبه را هم بياورم. مراد از غريب در اينجا همان شاذ و نادر است، شايد مراد ايشان اين بوده كه بعضي از روايات اهل بيت(ع) را كه ديده غريب هستند و در مصادر زيادي وارد نشده اند، آنها را براي حفظ، در اين كتاب بياورد. اگر مرادش اين باشد، همين حديثي كه در معائش العباد داريم، از همين قبيل است. انصافاً اين حديث معائش العباد غريب است و از فوايد اين كتاب هم به شمار مي رود؛ چون الآن اين روايت با اين طول و تفسير كه خيلي فوايد خوبي هم دارد، انصافاً در اختيار نيست مگر در همين كتاب تحف العقول ايشان.
اما درباره ي احاديث تحف العقول و مشهورات و منفرداتش در اين كتاب، بايد گفت بعضي از احاديثي كه دارد، احاديث مشهوري است، مانند نامه ي حضرت امير(ع) به مالك اشتر، نامه ي حضرت امير(ع) به امام حسن (ع) و خيلي روايات مشهور ديگر كه مختص به او نيست. در حدود 50 ــ60 درصد از كلمات قصار اين كتاب ها هم در كافي و غير كافي آمده و حدود 40 درصدي است كه از منفردات ايشان است؛ يعني الآن كه ما اين كتاب را بررسي مي كنيم، حدود 50 ــ60 درصدش در مصادر ديگر ما آمده، اما منفرداتي هم دارد كه ما الآن در غير از اين كتاب نداريم.