مطالب ارائه شده چقدر مفید بوده است؟

مطالب ارائه شده چقدر مفید بوده است؟

استاد میفرماید: خودم تا کنون به یک تحقیق علمی که بگوید این کار ممکن است نرسیده ام. چون

تغییر چنسیت به این نیست که با یک بخشی از جسم عمل انجام دهند. جنسیت زن و مرد مبتنی بر

یک عضو یا دو عضو نیست تا با عمل جراحی یک عضو شخص را تبدیل به مرد یا زن کنند. در حقیقت

جنسیت با تغییر عضو حاصل نمیشود. فرض کنید یک عضو از یک حیوانی بردارند و به حیوان دیگر

پیوند بزنند در این جا حیوان همان حیوان قبلی است و با تغییر عضوش از حیوان خاص بودن خارج

نمیشود. مثلا اگر بخشهایی از بدن یک سگ را جدا کنند و به یک گربه پیوند بزنند این کار نه گربه را از

گربه بودن بیرون میاورد و نه سگ را از سگ بودن خارج میکند. این که بعضی ها میگویند ما با عمل

جراحی تغییر جنسیت میدهیم این دروغ است و ما معتقدیم که این تغییر جنسیت نیست و بر اساس

آنچه که از گفته پزشکان این رشته ها میشنویم چنین نظری داریم. این کار مانند این است که دست

یک انسان را ببرند و به یک الاغ پیوند بزنند.
سوال: اگر بچه دار شدند چه حکمی دارند؟
جواب: مردی که زن شده هیچ وقت بچه دار نمیشود و یا زنی که مرد شده هیچ گاه قادر به تولید مثل

نیست و این نشان دهنده همان نظر ما است که این تغییر، تغییر حقیقی نیست بلکه تغییر عضوی

کوچک است.
سوال: وضعیت خنثی چگونه است؟
جواب: بحث خنثی یک بحث دیگری است. خنثی آن است که هم مرد است و هم زن. هم میتواند کار

زنانه بکندو هم کار مردانه. البته در فقه ما وجود دارد که گر کسی خنثی باشد ملزم میشود که یکی از

رفتار زنانه یا مردانه را انتخاب کند. و نمیتواند یک جا زن باشد و یک جا مرد باشد.
درس خارج فقه. درس نکاح. فقه نظام خانواده تاریخ 16 بهمن ماه 1402

منبع:

http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3407&pid=11064

خارج فقه نظام خانواده مبحث تغییرجنسیت آیت الله محسن اراکی

حرمت تغییر جنسیت
قرآن میفرماید: فلیغیرن خلق الله. این فقره دلالت بر حرمت تغییر جنسیت میکند. در ذیل این آیه در مجمع البیان روایتی وارد شده که تفسیر به تغییر دین و امر خدا شده است. «قیل یرید دین الله و أمره». در تغییر جنسیت هم اگر امکان داشته باشد، موجب تغییر دین الله میشود. در حقیقت این تغییر تکوینی موجب تغییر تشریعی میشود. مثلا وقتی که یک مردی تبدیل به زن میشود در نتیجه احکام زنانه بر این شخص مترتب میشود و این هم تغییر دین و احکام خداوند است. پس این تغییر تکوینی به خاطر این که موجب تغییر تشریعی میشود مصداق برای نهی خداوند از دین خداوند میشود.
هر چند که در آیه شریفه تعبیر به خلق الله شده و این تعبیر ظهور در تغییر تکوینی دارد اما چرا در روایت تعبیر به دین الله شده است؟ نکته اش همین است که وقتی از لحاظ تکوینی تغییر پیدا کند موجب تغییر دین خدا هم میشود. یعنی حکمی که مثلا زن به عنوان زن بودن باید انجام دهد تغییر میکند.
تذکر این نکته لازم است که گاهی اوقات شخصی مریض است و خود را سالم میکند و احکام مریض را دیگر ندارد. این تغییر مراد نیست. مراد از تغییر یک نوع تغییری است که اساسا موجب وارونگی شود. لذا ما قائل هستیم که تغییر جنسیت مصداق بارز تغییر خلق الله است. یعنی این آیه را اگر به عرف بسپاریم و بگوییم تغییر جنسیت مصداق تغییر خلق الله نیست، میگوید پس چه چیزی مصداق برای تغییر خلق الله است.
درس خارج فقه. 26 بهمن ماه 1402

منبع:

http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3409

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر درس خارج فقه نظام خانواده
استاد: آیت الله اراکی

مقرر حجت الاسلام قادر بریسم
جلسه 7
تاریخ 14 دی ماه 1402 شمسی

مبحث تغییر جنسیت
الحمدلله رب العالمین و صلی اللّه علی سیّدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین

کراهت تزویج با مخنّث

ما تاکنون به هفت عنوان از عناوین کراهت تزویج، اشاره کردیم که هفتمین عنوان، «کراهت تزویج با زن نابارور» بود.
نکته ی این کراهت را همراه با دلیل آن، بحث کردیم.
پرسشگر: زنی که نازایی اش قابل علاج باشد، نازا نامیده می شود و ازدواج با او کراهت دارد؟
استاد: زنی که قابل علاج باشد، نازا گفته نمی شود. زن نازا به کسی می گویند که قابل اصلاح نباشد.

هشتمین عنوان، کراهت تزویج با مرد مخنّث است. «مخنّث» مردی است که تمایلات زنانگی دارد و به کاری که زن ها می کنند، متمایل است. در برخی روایات از چنین مردی به

«يُعْطِي مَا تُعْطِي اَلْمَرْأَةُ»

[رَأَيْتَ مَنْ يَمْتَدِحُ بِالْفِسْقِ يَضْحَكُ مِنْهُ وَ لاَ يُرَدُّ عَلَيْهِ قَوْلُهُ وَ رَأَيْتَ اَلْغُلاَمَ يُعْطِي مَا تُعْطِي اَلْمَرْأَةُ وَ رَأَيْتَ اَلنِّسَاءَ يَتَزَوَّجْنَ اَلنِّسَاءَ وَ رَأَيْتَ اَلثَّنَاءَ قَدْ كَثُرَ وَ رَأَيْتَ اَلرَّجُلَ يُنْفِقُ اَلْمَالَ فِي يْرِ طَاعَةِ اَللَّهِ فَلاَ يُنْهَى وَ لاَ يُؤْخَذُ عَلَى يَدَيْهِ وَ رَأَيْتَ اَلنَّاظِرَ يَتَعَوَّذُ بِاللَّهِ مِمَّا يَرَى اَلْمُؤْمِنَ فِيهِ مِنَ اَلاِجْتِهَادِ وَ رَأَيْتَ اَلْجَارَ يُؤْذِي جَارَهُ وَ لَيْسَ لَهُ مَانِعٌ وَ رَأَيْتَ اَلْكَافِرَ فَرِحاً لِمَا يَرَى فِي اَلْمُؤْمِنِ مَرِحاً لِمَا يَرَى فِي اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْفَسَادِ
الکافي , جلد۸ , صفحه۳۶
ديدى كه بكار بد و بفسق خوش آمد گويند و از آن خوش باشند و خندان و گفته آن را رد نكنند و ديدى كه با پسر بچه همان كنند كه با زن كنند و ديدى كه زنان جفت گردندو ديدى كه مدح و ثنا بسيار شود و ديدى كه مرد مال خود را در جز طاعت خدا صرف ميكند و جلوش گرفته نميشود و دست او را نگه ندارند و ديدى كه چون كسى كوشش مؤمن را بيند از آن بخدا پناه برد و ديدى كه همسايه همسايه را آزار كند و مانعى ندارد و ديدى كافر شاد است بدان چه در مؤمن بيند و خوش است بدان چه از فساد در زمين بنگرد]

تعبیر شده است و در اصطلاح فقهی، «مخنّث» گفته می شود.

دلیل کراهت تزویج با مخنّث

دلیل کراهت تزویج با مخنّث روایت علی بن جعفر است:

عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ إِنْ زُوِّجَ اِبْنَتِي غُلاَمٌ فِيهِ لِينٌ وَ أَبُوهُ لاَ بَأْسَ بِهِ قَالَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فَاحِشَةً فَزَوِّجْهُ يَعْنِي اَلْخَنِثَ

[ نشانی : وسائل الشیعة , جلد۲۰ , صفحه۸۱
قائل : امام کاظم (علیه السلام)
عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ اَلْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ إِنْ زُوِّجَ اِبْنَتِي غُلاَمٌ فِيهِ لِينٌ وَ أَبُوهُ لاَ بَأْسَ بِهِ قَالَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فَاحِشَةً فَزَوِّجْهُ يَعْنِي اَلْخَنِثَ .
وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ : نَحْوَهُ .
نشانی : بحار الأنوار , جلد۱۰۰ , صفحه۳۷۲
قائل : امام کاظم (علیه السلام)
ب، ، عَلِيٌّ عَنْ أَخِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ أَنَّ زَوْجَ بِنْتِي غُلاَمٌ فِيهِ لِينٌ وَ أَبُوهُ لاَ بَأْسَ بِهِ قَالَ إِذَا لَمْ تَكُنْ فَاحِشَةً فَزَوِّجْهُ .

نشانی : وسائل الشیعة , جلد۲۰ , صفحه۸۱
قائل : امام کاظم (علیه السلام)
عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ اَلْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ إِنْ زُوِّجَ اِبْنَتِي غُلاَمٌ فِيهِ لِينٌ وَ أَبُوهُ لاَ بَأْسَ بِهِ قَالَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فَاحِشَةً فَزَوِّجْهُ يَعْنِي اَلْخَنِثَ .
وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ : نَحْوَهُ .]

وی می گوید از امام (ع) سوال کردم که : شوهر دخترم جوان تازه کاری است که مقداری سست است. حضرت فرمود: سستی در چه حدی است؟ در حدی است که کار زنانه انجام می دهد و فاحشه و کار خلاف از او سر می زند؟ گفتم: کار خلافی از او سر نمی زند، بلکه مقداری سست و نمی تواند آن طور که باید، خود را نگاه دارد. فرمود: اگر کار فاحشه ای انجام نمی دهد، تزویجش اشکال ندارد.
مفهوم این روایت این است که «ان کان فاحشة فلاتزوّجه» و حداقلِ دلالت مفهومی اش، کراهت است.
پرسشگر: …
استاد: از مفهومش نهی را استفاده می کنیم؛ منتها این نهی را نمی شود حمل بر تحریم کرد؛ چون ادله ی دیگری در تأکید بر ازدواج می کند و نمی توان گفت که این مفهوم، دلالت بر تحریم تزویج دارد. فقها نیز این روایت را حمل بر کراهت کرده اند. اینجاهاست که فتوای فقها یا اجماعشان به کار می آید و کمک می کند که از روایت، حرمت را نفهمیم.

تغییر جنسیت

به این مناسبت باید بحث «تغییر جنسیت» را مطرح کنیم و ببینیم که آیا تغییر جنسیت، جایز است یا نه؟ در اینجا چند بحث وجود دارد.

مبحث اول: امکان یا عدم امکان تغییر جنسیت

اولاً: آیا تغییر جنسیت ممکن است یا خیر؟

به اعتقاد ما تغییر جنسیت، ممکن نیست و اگر گفته می شود کسی تغییر جنسیت داده، جنسیتش واقعاً تغییر نکرده؛ بلکه ظاهر یک جنس است که تغییر می کند؛ چون اُنثی، اُنثی است و ذَکَر، ذَکَر است و با یک عمل جراحی، کسی که دختر است پسر نمی شود و کسی که پسر است ، دختر نمی شود. ما اصل این مطلب را از نظر عملی هم سؤال کردیم و دانشمندان این رشته می گویند این دختر، دختر می ماند و پسر نمی شود، یا پسر، پسر می ماند و دختر نمی شود؛ بله ممکن است برخی رفتارهای پسرانه در دختر، یا رفتارهای دخترانه در پسری دیده شود، ولی دلالت بر این نیست که پسر، دختر شده و دختر، پسر شده است.
پرسشگر: … این ها می گویند آن امر عارضی است هرمون ها درست می کنند و غده ها هرمون های زنانه یا مردانه، ترشح می کنند که موجب می شود رفتارهای زنانه یا پسرانه از آن ها سر بزند.
استاد: بله، هر چند که ذَکَر یا اُنثی است ( إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ ) :
پرسشگر: برخی می گویند نفس …
استاد: نفس، واحد است. نگفته اند که جسم، واحد است. فرمود: (خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ) و بعد می فرماید (وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا) از او پديد آورد نساء 1]:
پرسشگر: می گوید عارض بر آن نفس شده. علامه طهرانی در کتاب «معاد» گفته اند جنسیت، مال عالم استعداد است؛ ولی عالم فعلیت محضه، اصلاً جنسیت نیست؛ بلکه انسان است و این مربوط به ضعف استعدادی است که در او وجود دارد.
استاد: خب اینجا باید بگوید گِل، انسان است؛ چون در واقع، خدا گل آفریده و باید انسانیت را عارض بر آن گرفت. این چه حرف مفت و بی خودی است؟ سید اولاد پیغمبری که درس درستی نخوانده بود و این طرف و آن طرف، کتاب نوشته. آقا جان، ببینید ماییم و روایت و آیه. می فرماید: (أَنِّي لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ) این همه ذَکَر و
و اُنثی در قرآن داریم که ذَکَر، ذَکَر است و اُنثی، اُنثی است. نه تنها در انسان، بلکه در حیوانات هم ذَکَر، ذَکَر است و اُنثی، اُنثی. اصلاً ذَکَر و اُنثی بودن، خودش حکمت دارد و گرنه اگر این طور باشد، درخت، سنگ و سنگ، درخت است؛ یا درخت، گوسفند، یا گوسفند، گاو است و گاو، گوسفند است. این چه حرفی است که بگویید خدا حیوان خلق کرده نه گاو گوسفند؛ بلکه گاوی بر گاو است و گوسفندی عارض بر گوسفند این چه حرف بی اساسی است؟ (ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَيۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَيۡنِ انعام 143) هشت نوع همراه با جفتش از گوسفند يك نر و يك ماده، از بز يك نر و يك ماده ] ، خلقَ اثنین. اصلاً اساس، این است که می گوید: (لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ) و (وَمِن كُلِّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَيۡنِ ذاریات 49) این همه زوجین در قرآن آمده است، ولی همه را رها کنیم و یک حرف بی خود و اساس را بگیریم؟ بله خلقَ الإنسان، ولی خلقه زوجین.
پرسشگر: …
استاد: به هر حال نه با هرمون و نه با هیچ چیز دیگر، اُنثی، ذَکَر نمی شود و ذَکَر هم اُنثی نمی شود. عقیده ی ما این است. این حرف اصلی ماست و ما اصلاً امکان تغییر جنسیت را انکار می کنیم. دلیل ما هم همین است که (وَمِن كُلِّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَيۡنِ ذاریات 49) . مخلوق، زوج است و ذَکَر، ذَکَر است. برای همین جا ذَکَر است؛ اُنثی هم اُنثی است. لذا اگر کسی هم تغییر جنسیت بدهد، ما احکام تغییر جنسیت را بر او بار نمی کنیم. اگر دختری خواست پسر شود و این کار را کرد، می گوییم که باز دختر است و احکام دختری هم بر او بار می شود؛ لذا هر چه بگوید پسرم، همان است که بوده. مثل این که گربه بگوید می خواهد سگ بشوم. می گوییم تو گربه ای و اگر شکل تو را هم به شکل سگ در بیاورند، باز گربه ای. یا الاغی اگر خود را به شکل گاو درآورد، باز هم الاغ است هر چندکه شاخ هم داشته باشد.
پرسشگر: این ربطی به خنثی ندارد؟
استاد: خنثی یک حرف دیگر است. خنثی این است که هم علامت ذکوریت داشته باشد هم علامت انوثیت، یا هیچ علامتی نداشته باشد؛ اما آن که خُلق ذَکَراً، همیشه ذَکَر است و آن که خُلقت اُنثی، همیشه اُنثی است.
پرسشگر: وقتی کسی روحیات زنانه پیدا می کند، تأثیری ندارد؟
استاد: روحیات، مرد را زن نمی کند.
پرسشگر: شخصیت زنانه دارد.
استاد: شخصیت چه معنایی دارد؟
پرسشگر: …
استاد: آن مخلوقی که به صورت مذکر از شکم مادرش بیرون آمده، خُلق ذَکَراً و آن که خلق ذکراً بیقی ذَکَراً و آن که خلقت اُنثی تبقی اُنثی إلی أن یموت.
پرسشگر: …
استاد: حدود ده سال پیش، در یک مجله خواندم که در اردن، دختری دل درد می گیرد و بعد از مراجعه به دکتر، کارش به عمل جراحی می انجامد و معلوم می شود که مرد بوده و آلت مردانه داشته اما مخفی بوده است. در اینجا بله. دکتر به پدر آن دختر، سفارش می کند که سه خواهر دیگرش را هم بررسی کنند و پس از معاینه، روشن می شود که هر چهار نفرشان پسر بوده اند. این بدین معناست که از اول، پسر بوده اند ولی علامتشان مخفی بوده و خیال می کرده اند دخترند. این اشکالی ندارد و تغییر جنسیت نیست؛ بلکه کشف خلاف است؛ اما اگر کسی واقعاً دختر باشد، دختر باشد یا اگر کسی واقعاً پسر است، تا آخر هم پسر است و هر بکند، تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی کند. پسر، دختر نمی شود؛ دختر هم پسر نمی شود و این به نظر ما یک اصل اساسی است و ما برایش دلیل داریم. دلیلمان هم این است که من خُلِق ذَکَراً فهو ذَکَرٌ و من خُلِقت اُنثی فهی اُنثی. ما خُلِق ذَکَراً هو ذَکَرٌ الی أن یموت و ما خُلِق اُنثی، هی اُنثی الی أن تموت. این اصل اولی ما بر اساس نظام زوجیت در جهان آفرینش است. زوجیت یعنی این، این است و آن، آن است؛ این مکمّل آن است و آن مکمّل این است؛ آنچه این دارد، آن ندارد و آنچه آن ندارد، این دارد و با هم یکدیگر را تکمیل می کنند و کامل می شوند.
مبحث دوم: جواز یا عدم جواز تغییر جنسیت
بر فرض امکان آیا این تغییر، یجوز أم لایجوز؟ پزشکان و متخصصانی که در این زمینه، سخنانی می گویند، خودشان هم آن را قبول ندارند و وقتی به آن ها مراجعه می شود، روشن می گردد که تحت تأثیر تبلیغات خارجی ها چنین می گویند و ادعا می کنند که چنین کاری شدنی است و ما هم انجام می دهیم؛ اما وقتی به خوبی به عمق کار می رود، کسانی که واقعاً اهل دانش حقیقی اند، مخفیانه زیرگوش ما می گویند که این کار، شدنی نیست و آنچه ادعا می شود، حاصل تبلیغات است و از اهداف تبلیغاتی است که دنبال می کنند و می خواهند جامعه را به هم بریزند و راه شهوت را برای خودشان باز کنند؛ ولی وقتی به دانشمندان حقیقیِ این مسأله می رسیم، خلافش را به زبان می آورند. ما این مسأله را دنبال کرده ایم و شاید اولین کسی که مسأله تغییر جنسیت با او مطرح شد، بنده بودم که 30 سال پیش در لندن با آن، مواجه شدم. شخصی که در ظاهر، خانم و مسلمان بود، نزد ما آمد و روسری و مانتو به تن داشت. ایشان سؤالاتی کرد و زمانی که رفت، گفتند: این شخص، مرد بود و تازه خود را زن کرده است و الآن هم در جمع خانم ها شرکت می کند. وقتی که ما این مسأله را با دیگران مطرح کردیم، جمع زنان، دیگر او را نپذیرفتند و به طور کلی از جوامع زنانه، طرد شد. این مربوط به زمانی است که هنوز مسأله در مجامع فقهی، مطرح نشده بود. بعد هم همان روزها از پزشکان سؤال کردیم و با این که می گفتند ما این کار را می کنیم، ولی دختر، دختر است و پسر، پسر است. این چیزی است که خود پزشکان می گفتند. تغییر فیزیکی ظاهری، دختر را از دختر بودن، و پسر را از پسر بودن، بیرون نمی آورد.
این بحث بعدی ماست که آیا علی فرض امکان تغییر جنسیت، هل یجوز أو لایجوز؟
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

آیت الله محسن اراکی در سخنرانی که در لندن داشته اند و بعدها متن آن سخنرانی را در مقاله ای که در سال 1382 شمسی به چاپ رسانده اند، امکان عملی تغییرجنسیت و مقبولیت عرفی آن را «فرضی قریب به واقع» دانسته اند متن زیر کپی از مقاله ایشان است:

«« تغيير حكم شرعي در اثر تغيير مصداق موضوع آن
موارد اين نوع از تغيير در حكم شرعي بسيار است. … در اين موارد، بر اثر اين كه مصداق موضوع خارجي تغيير كرده، حكم جديدي بر مصداق جديد بار شده است. نمونه ديگر، تغيير جنسيت مرد و زن و امكان علمي آن در نتيجه پيشرفت دانش و فن آوري و امكان عملي آن در خارج، از مواردي است كه در اثر تحولات اجتماعي پديد مي‏آيد. در اين حالت، جامعه چنين عملي را مي‏پذيرد و مقبوليت عرفي پيدا مي‏كند. (اين مثال گرچه فرضي است لكن فرض قريب به واقع است.)»»

منبع:
مقاله «نقش تحولات اجتماعی در نظریات فقهی» نویسنده آیت الله دکتر محسن اراکی ؛ مجله رواق اندیشه مرداد 1382 - شماره 20 (‎10 صفحه - از 7 تا 16 ) متن مقاله تقریر سخنرانی همین نویسنده در کنفرانس (امام خمینی) در تاریخ هفتم ژوئن سال 1998 در دانشگاه لندن است.

https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/91269/1

برای دیدن متن مقاله در سایت نورمگز اینجا را کلیک کنید

پرسشگر: برخی می گویند نفس …
استاد: نفس، واحد است. نگفته اند که جسم، واحد است. فرمود: (خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ) و بعد می فرماید (وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا) از او پديد آورد نساء 1]:
پرسشگر: می گوید عارض بر آن نفس شده. علامه طهرانی در کتاب «معاد» گفته اند جنسیت، مال عالم استعداد است؛ ولی عالم فعلیت محضه، اصلاً جنسیت نیست؛ بلکه انسان است و این مربوط به ضعف استعدادی است که در او وجود دارد.
استاد: خب اینجا باید بگوید گِل، انسان است؛ چون در واقع، خدا گل آفریده و باید انسانیت را عارض بر آن گرفت. این چه حرف مفت و بی خودی است؟ سید اولاد پیغمبری که درس درستی نخوانده بود و این طرف و آن طرف، کتاب نوشته. آقا جان، ببینید ماییم و روایت و آیه. می فرماید: (أَنِّي لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ) این همه ذَکَر و
و اُنثی در قرآن داریم که ذَکَر، ذَکَر است و اُنثی، اُنثی است. نه تنها در انسان، بلکه در حیوانات هم ذَکَر، ذَکَر است و اُنثی، اُنثی. اصلاً ذَکَر و اُنثی بودن، خودش حکمت دارد و گرنه اگر این طور باشد، درخت، سنگ و سنگ، درخت است؛ یا درخت، گوسفند، یا گوسفند، گاو است و گاو، گوسفند است. این چه حرفی است که بگویید خدا حیوان خلق کرده نه گاو گوسفند؛ بلکه گاوی بر گاو است و گوسفندی عارض بر گوسفند این چه حرف بی اساسی است؟ (ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَيۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَيۡنِ انعام 143) هشت نوع همراه با جفتش از گوسفند يك نر و يك ماده، از بز يك نر و يك ماده ] ، خلقَ اثنین. اصلاً اساس، این است که می گوید: (لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ) و (وَمِن كُلِّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَيۡنِ ذاریات 49) این همه زوجین در قرآن آمده است، ولی همه را رها کنیم و یک حرف بی خود و اساس را بگیریم؟ بله خلقَ الإنسان، ولی خلقه زوجین.

در اين‌ آيۀ مباركۀ أعراف‌، به‌ حضرت‌ فاطمۀ زهراء سلام‌ الله‌ عليها به‌ عنوان‌ رَجُل‌ تعبير شده‌ است‌؛ كما اينكه‌ در آيۀ مباركۀ نور:
رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَـٰرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن‌ ذِكْرِ اللَهِ.
«مرداني‌ هستند كه‌ تجارت‌ و خريد و فروش‌ آنانرا از ياد خدا باز نميدارد.»
نيز از آن‌ حضرت‌ به‌ عنوان‌ رَجُل‌ تعبير شده‌ است‌.
و إن‌شآءالله‌ تعالي‌ در بحث‌ أعراف‌ روشن‌ خواهد شد كه‌ آنجا عالَمي‌ است‌ كه‌ مرد و زن‌ معني‌ ندارد. در آن‌ عالم‌ كه‌ عالم‌ فعليّتِ محضه‌ است‌ نه‌ انفعال‌، ذكوريّت‌ و اناثيّت‌ نيست‌؛ كما اينكه‌ در عوالم‌ ربوبي‌ و جبروت‌، هيچيك‌ از دو عنوان‌ ذكوريّت‌ و اناثيّت‌ نيست‌.
اين‌ عناوين‌ متعلّق‌ به‌ عالم‌ طبع‌ و برزخ‌ و نفس‌ است‌ كه‌ دنيا و مثال‌ و قيامت‌ باشد.
منبع:
کتاب معاد شناسی/ جلد چهارم / قسمت دهم: مخلَصین وجه خدا و اسماء حسنی هستند، اهل اعراف، میراندن و زنده کردن اولیا، توحید بال… صفحه 248

اینجا را کلیک کنید

اینجا را کلیک کنید

در مقام‌ عالي‌ اعراف‌ كه‌ از بهشت‌ عالي‌تر است‌ و حجاب‌ اقرب‌ است‌، عنوان‌ اُنوثيّت‌ در مقابل‌ ذكوريّت‌ نيست‌؛ همۀ اين‌ عناوين‌ برداشته‌ مي‌شود، اين‌ عناوين‌ متعلّق‌ به‌ پائين‌ اعراف‌ و متعلّق‌ به‌ بهشت‌ و دوزخ‌ است‌، و لذا نام‌ مقدّس‌ آن‌ بي‌بي‌ منطوي‌ در عنوان‌ رجال‌ آمده‌ است‌ در اين‌ آيۀ مباركه‌: وَ عَلَي‌ الاعْرَافِ رِجَالٌ.
همچنانكه‌ بدون‌ شبهه‌ نام‌ آن‌ بي‌بي‌ منطوي‌ در عنوان‌ رجال‌ است‌ در آيۀ مباركۀ نور:
فِي‌ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَهُ أَن‌ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ و يُسَبِّحُ لَهُ و فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَـٰرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن‌ ذِكْرِ اللَهِ وَ إِقَامِ الصَّلَو’ةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَو’ةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الابْصَـٰرُ.
«در خانه‌هائي‌ كه‌ خدا رخصت‌ داده‌ است‌ كه‌ رفعت‌ يابد و نام‌ او در آنجاها برده‌ شود، تسبيح‌ خدا را مي‌نمايند در صبحگاه‌ و شبانگاه‌ رداني‌ كه‌ هيچ‌ كسب‌ و تجارتي‌ آنان‌ را غافل‌ نميدارد از ياد خدا، و نه‌ از إقامۀ نماز و نه‌ از دادن‌ زكوة‌. و از روزي‌ كه‌ دل‌ها و چشم‌ها از آن‌ روز در وحشت‌ و اضطراب‌ است‌ در واهمه‌ و دهشت‌ هستند.»
منبع:
معاد شناسي / جلد دهم / قسمت دوم: أئمه رجال أعراف هستند، وقوف شیعیان گنهکار، کلام مرحوم صدوق و شیخ مفید درباره أعراف، مقام … صفحه 65

اینجا را کلیک کنید

اینجا را کلیک کنید

فرمايش بسيار زيبايي دارند آيةالله جوادي آملي، در درس تفسيرشان، با اين مضمون كه «انسان نه زن است و نه مرد». توضيح ايشان اين است كه «انسان به بهشت وارد مي‌شود، پس همه بهشتیان از يك جنس هستند و زن و مرد ندارند. زن و مرد بودن لازمه اين دنياست براي توالد و تناسل». بنابراين اگر بحث از حوري مي‌شود براي همه هر دو جنس زن و هم مرد بهشتی، حوری است و مسأله فرزندآوري چون مطرح نيست هيچ‌كدام از احكام مربوط به اختلاط مياه در آن وارد نمي‌شود. البته بنده صرفاً نظر ايشان را نقل كردم و اگر به توضيح بيشتر نياز يا اشكال و نقدي بر آن داريد، بايستي به كتاب تفسير ايشان مراجعه بفرماييد.

البته تمايل شديدي دارم که در کتاب ايشان اين مطلب را پيدا کنم، ولي نمي‌دانم به مرحله انتشار رسيده است يا خير. من اين مطلب را شفاهي و سر درس ايشان در مسجد اعظم شنيدم، چند سال پيش، متأسفانه يادداشت نکردم و خاطرم نيست در تفسير کدام آيات بود. فقط خود مطلب در ذهنم ماند. متن تسنيم هم روي اينترنت نيست که بتوانم جستجو کنم.

روش تعیین جنسیت با IVF
در این روش تخمک کشی انجام می شود و با اسپرم مرد، تشکیل جنین داده می شود و برای آزمایشگاه ژنتیک فرستاده می شود و ژن های X و Y مشخص می شود و با توجه به درخواست زوجین جنین انتقال داده می شود. در صد موفقیت در این روش، 50 درصد است. بنابراین زوجین نباید انتظار داشته باشند که صد در صد حاملگی اتفاق بیفتد. اما در صورت حاملگی جنسیت جنین صد در صد همان است که تشخیص داده شده بود.
روش تعیین جنسیت با IUI
این روش ساده تر و کم هزینه تر می باشد. در این روش از داروهایی برای تحریک تخمک ها، به بیمار داده می شود. در روزی که تخمک بالغ شد، عمل تعیین جنسیت با IUI انجام می شود. میزان موفقیت این روش از نظر تعیین جنسیت 75 تا 80 درصد است و میزان باروری 25 تا 30 درصد است.
منبع:
اینجا کلیک کنید

اینکه جنسیت جنین زن باشد یا مرد تحت شرایطی در کنترل پزشکان است و به نظر نمی رسد یک امر ماورایی تلقی شود. برخی شبهات وارده با این پیش فرض صورت می گیرد که تعیین جنسیت جنین امری خارج از کنترل بشر است. در حالیکه تحت شرایطی چنین نیست.

http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=846

بسم الله الرحمن الرحیم

درس خارج فقه نظام خانواده
استاد: آیت الله محسن اراکی
مقرر: حجت الاسلام قادر بریسم
جلسه 8
تاریخ 26 بهمن 1402
مبحث تغییر جنسیت
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیّدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین
درآمد بحث
در بحث فرهنگ یا نظام خاواده به اینجا رسیدیم که یکی از موارد کراهت تزویج، تزویج با مخنّث است. گفتیم که مخنّث، مردی است که تمایلات زنانه دارد. روایات را خواندیم و بحث را پیش بردیم، ولی

گفتیم به مناسبت این بحث، به جاست که به یک بحث فرعی بپردازیم و آن، مسأله تغییر جنسیت است که در دو مبحث ، مطرح می شود:

آیا اصلاً تغییر جنسیت، ممکن است یا ممکن نیست؟
اگر ممکن است، مجاز است یا مجاز نیست؟

مبحث اول: امکان یا عدم امکان تغییر جنسیت

در بحث اول که امکان تغییر جنسیت بود، خودم تاکنون به یک تحقیق علمی که بگوید این کار، ممکن است، نرسیده ام، چون تغییر جنسیت به این نیست که با یک بخشی از جسم، عمل انجام دهند.

جنسیت زن و مرد، جنسیت مبتنی بر یک یا دو عضو نیست تا با عمل جراحی یک عضو، شخص را تبدیل به مرد یا زن کنند، جنسیت با تغییر عضو، حاصل نمی شود. فرض کنید که یک عضو از حیوانی را

بردارند و به حیوان دیگر، پیوند بزنند، در اینجا حیوان، همان حیوان قبلی است و با تغییر عضوش از حیوان خاص بودن، بیرون نمی آید. یا مثلاً اگر بخش هایی از بدن یک سگ را جدا کنند و به یک گربه،

پیوند بزنند. این کار، نه گربه را از گربه بودن، بیرون می آورد و نه سگ را از سگ بودن. این که برخی می گویند با عمل جراحی، تغییر جنسیت می دهیم، دروغ است و ما معتقدیم که این، تغییر جنسیت

نیست. این کار مانند آن است که دست یک انسان را ببرند و به یک الاغ، پیوند بزنند یا بالعکس.
زمانی که در نجف بودم، در اوایل جوانی و ابتدای طلبگی در 15-16 سالگی، خیلی در این مسائل عرفانی، غور می کردیم و برای ما بسیار خوشایند بود؛ لذا دنبال عارفی می گشتیم که از او استفاده کنیم و

دل بسته اش شویم. با یکی از افراد که شخصی محترم بود و در این عرصه ها بسیار کار کرده بود، آشنا شدیم و رفاقتی با مرحوم پدر ما داشت. ایشان کمابیش ما را جذب کرد؛ اما شب، خوابی دیدم که از

عنایات الاهی است که به ما می شود ولی ما دعاهای پدر و مادر را بی اثر می شماریم. در خواب دیدم که ایشان در یک خیابانی، مانند یک چهارپا و الاغ است و بدنی مانند بدن الاغ دارد، ولی سر، سر اوست.

وقتی به او رسیدم، هم او مرا می شناخت و هم من او را می شناختم. عرق بسیاری هم از صورتش می ریخت و روشن بود که در رنج بسیاری قرار دارد. پرسیدم: چرا شما این طورید؟ در پاسخ من این بیت شعر

را در خواب خواند:

هر که نان از عمل خویش خورد
منّت حاتم طایی نبرد

ما از خواب، بیدار شدیم و خواب را برای مرحوم ابوی، تعریف کردیم؛ اما از ایشان نام نبردم و فقط گفتم فردی را که شخصی صالح و اهل ریاضت و ذکر است، در خواب در این وضعیت دیدم. تعبیر خواب را

بفرمایید. ایشان فرمود: این آقا هر که هست، اعتمادش بر عملش زیاد است؛ یعنی زیاد عمل می کند و زحمت بسیاری در عمل، به خود می دهد. گویا معتقد است که عملش او را نجات می دهد در حالیکه

عمل به تنهایی، موجب رهایی نیست؛ بلکه عملی که به اهل بیت (ع) و ولایت آنان پیوسته باشد، موجب فلاح است و آنان، اصل کارند؛ لذا باید عمل انسان عملی مقرون با ولایت و وابستگی به آنان باشد.

خلاصه، این که ما در عالم خواب، یک تغییر جنسیت را بدین شکل دیدیم که سر، سر خودش ولی پیکرش پیکر الاغ بود! ولی این، نه آدم را از آدمیت، بیرون می آورد و نه الاغ را به آدم، تبدیل می کند.
بنابراین این که ما اعتقادی به تغییر جنسیت نداریم و بر اساس آنچه از گفته های پزشکان این رشته ها می شنویم، چنین نظری داریم؛ ولی شما هم می توانید تحقیق علمی میدانی و مستند کنید که اصلاً

تغییر جنسیت به معنای حقیقی اش امکان پذیر است یا خیر و یا فقط تغییر و جابه جا کردن یک عضو و یک عمل جراحی عضوی است که به آن، تغییر جنسیت گفته نمی شود.
پرسشگر: اگر بچه دار شدند، چه حکمی دارد؟
استاد: مردی که زن شده، هیچ وقت بچه دار نمی شود یا زنی که مرد شده، هیچ گاه قادر به تولید مثل نیست و این نشان دهنده ی همان نظر ماست که این تغییر ، تغییر حقیقی نیست؛ بلکه تغییر عضوی

جزئی است.
پرسشگر: وضعیت خنثی چطور است؟
استاد: بحث دو جنسیتی و خنثی، یک بحث دیگر است. خنثی آن است که هم مرد است و هم زن. هم می تواند کار مرد را بکند و هم کار زن را انجام دهد. البته فرضش در فقه ما وجود دارد که اگر کسی

خنثی باشد، منتها گفته شده که این باید یا رفتار زنانه داشته باشد یا رفتار مردانه. از نظر فقهی، ملزم می شود یکی از این دو رفتار را انتخاب کند؛ ولی نمی تواند یک جا زن باشد و یک جا مرد. هم زن یکی

باشد و از سوی دیگر هم با زنی، ازدواج کند. این کار را نمی تواند انجام دهد.
پرسشگر: اگر یکی از دو وضعیت در او غلبه داشته باشد …
استاد: بحث از غلبه باشد یا نباشد، از نظر فقهی، کسی که جنسیتی دوگانه دارد، نمی تواند در عمل، هم نقش زن را ایفا کند و هم نقش مرد را؛ بلکه باید یکی از این دو نقش را برای خودش انتخاب کند و تا

آخر بر همان نقش بماند.
پرسشگر: نمی تواند احتیاط کند؟
استاد: این هم می شود؛ بدین معنا که نه این کار را بکند و نه آن کار را، نه به این معنا که هر دو کار را انجام دهد.
احتیاط، گاهی احتیاط به ترک است و گاهی به فعل. در اینجا می تواند احتیاط به ترک کند.
پرسشگر: …
استاد: هم مسأله ی عسر و حرج است و هم مسأله ی مخالفت قطعیه. به هر حال این ها حدودی است که در شرع ما آمده. بحث ما از دو جنسیتی ها نیست؛ بلکه می خواهیم بگوییم اصل مسأله ی تغییر

جنسیت حقیقی به نظر ما امکان پذیر نیست؛ لذا بحث اول ما تقریباً چالش چندانی ندارد و یک مقدار بحث علمی است؛ منتها ما بر اساس آنچه از دانش علما به دستمان رسیده، این نتیجه را گرفته ایم که

تغییر حقیقی جنسیت، امکان پذیر نیست.

مبحث دوم: جواز یا عدم جواز تغییر جنسیت

علی فرض امکان تغییر جنسیت، آیا این امر، مشروع است یا خیر؟ یعنی یجوز هذاالمعنی أم لایجوز؟ آیا جایز است که کسی تغییر جنسیت دهد؛ یعنی قبلاً مرد بوده، تبدیل به زن شود و اگر زن بوده ، تبدیل

به مرد گردد؟
در ابتدا که به لندن رفته بودیم، این معنا خیلی مطرح بود. یک بار، خانمی نزد ما آمد و سؤالاتی کرد. وقتی که رفت، آقایی که مسؤول دفتر ما بود، گفت: این خانم در اصل، مرد است که با روسری و مانتو با

شما صحبت می کند. بچه مسلمان بود و ایشان می فرمود که از خانواده ای متدین است. اما بعد شنیدیم که به مجالس خانم ها نیز می آید و در آن شرکت می کند؛ لذا به خانم ها گفتیم که اجازه ی ورود

به او ندهند و او را از حضور در مجلس خانم ها منع کردیم؛ لذا رفته رفته از مجالس خانم ها طرد شد و دیگر نمی دانیم چه بلایی بر سر او آمد؛ ولی منظور این است که بر فرض امکان تکوینی آن، به نظر ما

شرعاً چنین کاری جایز نیست.

استدلال بر عدم جواز تغییر جنسیت

دلیل عدم جواز شرعی تغییر جنسیت، چند چیز است:

آیات کریمه ی سوره ی نساء که در آن خداوند متعال می فرماید:

إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا 117
لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا 118
وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيۡطَٰنَ وَلِيّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِينٗا 119

ما در محل ورود این آیه و مقصود از فراز: (إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا )
[در متن تقریر رسمی منتشر شده که در کانال رسمی آیت الله محسن اراکی منتشر شده عبارت این گونه است (و إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا ) ولی در قرآن های در دسترس ما آیه 117 سوره نساء فاقد

حرف واو در کلمه «و إن یدعون» می باشد در صوت تدریس استاد نیز حرف واو نیست]
سخنی داریم. تفسیر مفسران، معمولاً این است که بر بت هایی که در دوران جاهلیت می پرستیدند، اسم إناث می نهادند و معتقد بودند که بت ها انثی هستند؛ لذا این آیه به اناث از بت ها مانند «لات» و «

منات» نظر دارد و اشاره به آن هاست.
اما ما معتقدیم که این مسأله در میان نیست؛ بلکه مسأله إناث در (إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا )
[در متن تقریر رسمی منتشر شده که در کانال رسمی آیت الله محسن اراکی منتشر شده عبارت این گونه است (و إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا ) ولی در قرآن های در دسترس ما آیه 117 سوره نساء فاقد

حرف واو در کلمه «و إن یدعون» می باشد در صوت تدریس استاد نیز حرف واو نیست]
نیاز به یک بحث مفصّل دارد؛ ولی من تیتر مطلب را در اینجا بیان می کنم اگر کسی قصد ورود به متن بحث را دارد، باید به طور جدی، وارد شود. ما معتقدیم که اینجا «إناث» به عنوان نماد هوای نفس،

تلقی شده؛ (إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا )
[در متن تقریر رسمی منتشر شده که در کانال رسمی آیت الله محسن اراکی منتشر شده عبارت این گونه است (و إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا ) ولی در قرآن های در دسترس ما آیه 117 سوره نساء فاقد

حرف واو در کلمه «و إن یدعون» می باشد در صوت تدریس استاد نیز حرف واو نیست]
یعنی: إن یدعون من دونه إلّا هوای نفسشان، و در جامعه ی بشر، هر جا إناث بر انسان ها حاکمیت پیدا کنند، از طریق هوای نفسشان بر آن ها حاکمیت می رانند. الآن مردانی که بحث از زن و آزادی زن در

پوشش می کنند، به چه علت معتقدند که زن باید برهنه باشد؟ برهنگی زن به نفع کیست؟ چه کسی پرچم برهنگی زن را بلند می کند؟ آیا به سود زنان است یا به نفع مردان؟ برهنگی زن به نفع زنان

نیست و زن از برهنگی خودش هیچ بهره ای نمی برد. زن اگر پوشیده باشد، بهتر بهره می برد؛ ولو بهره ی جنسی. زن پوشیده، نسبت به غیر زن پوشیده، بهتر می تواند بهره ی جنسی ببرد. برهنگی زن یعنی

قرار دادن او در اختیار مردان برای لذت بری جنسی. من در یک کنفرانس در یکی از کشورهای اسلامی سکولار، حضور داشتم و در میزی که برای ما در بالا تعبیه شده بود، یکی = دو دختر جوان هم در دو

طرف میز، قرار داده بودند. بحث از زن و حق و حقوق زن بود که یکی از پایین، بلند شد و بسیار زیبا گفت: شما که این دختران را در آنجا گذاشته اید، چه قصدی داشته اید؟ شما می خواهید از حقوق این

دو، دفاع کنید یا آنان را قرار داده اید که دیگران از نگاه کردن به آن ها لذت ببرند؟ شما این ها را ابزار لذت جویی مردان ساخته اید. آیا این حقوق زن است؟
ایشان یک حرف خیلی قوی زد که آن ها را محکوم کرد. آری، این سخنی درست است که برهنگی و لخت کردن زن، به معنای قرار دادن زن در اختیار مردان، ذلیل کردن او و پایمال ساختن شخصیت زنانگی

اوست.
(إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا ) ؛
[در متن تقریر رسمی منتشر شده که در کانال رسمی آیت الله محسن اراکی منتشر شده عبارت این گونه است (و إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا ) ولی در قرآن های در دسترس ما آیه 117 سوره نساء فاقد

حرف واو در کلمه «و إن یدعون» می باشد در صوت تدریس استاد نیز حرف واو نیست]
یعنی کسانی که زن پرستند، ولی نه زن به عنوان جنس، بلکه زن به عنوان هوای نفس. در ادبیات اسلامی ما خیلی وقت ها از زن به عنوان مظهر هوای نفس، یاد شده نه به عنوان جنس زن. در واقع، زن،

کنایه از هوای نفس است و ما معتقدیم که باید به این کنایه ها توجه داشت و بسیاری از تعابیر در ادبیات دینی ما، تعابیر کنایه ای است نه این که خود لفظ کلمه، مراد باشد؛ (إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا )
[در متن تقریر رسمی منتشر شده که در کانال رسمی آیت الله محسن اراکی منتشر شده عبارت این گونه است (و إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا ) ولی در قرآن های در دسترس ما آیه 117 سوره نساء فاقد

حرف واو در کلمه «و إن یدعون» می باشد در صوت تدریس استاد نیز حرف واو نیست]
یعنی دنبال إناث به عنوان جنسی اُنثی هستند؛ بلکه به این معناست که: إن یدعون مگر آن چیزی که هوای نفسشان را تأمین می کند و زن هم به عنوان مظهر هواپرستی، مطرح می شود. لااقل در اینجا به

نظر ما کنایه است و شاهد عرض ما ادامه ی آیه است که می فرماید: ( وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا 117 لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا 118) ؛ چگونه شیطان نصیب مفروض و

سهم قطعی و حتمی از بندگان خدا به خود، اختصاص خواهد داد؟ با چه ابزاری؟ با به کارگیری هوای نفسشان؛ یعنی من هوای نفس آن ها را به کار می گیرم و با استفاده از آن، آن ها را پیروی هوای نفس می

سازم و بخشی از آنان را با خودم همراه می کنم. ابزار من نیز در این راه ، هوای نفس است.
خدا در ادامه می فرماید: (وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ) . عبارت : (فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ) نیز از مشکلات معضلات تفسیر قرآن است که باز هم مفسران بحث های بسیاری پیرامون آن

کرده اند. معنای تحت اللفظی (فَلَيُبَتِّكُنَّ ) این است که می بُرند که علامتی در گوش حیوان است. مگر شکافتن گوش حیوان، حرام است؟ مگر این کار را نمی کردند؟ مگر برای علامت گذاری حیوانات ، آن ها

را داغ نمی کردند؟ بر فرض که حرام باشد، از حرام هایی نیست که آیه بگوید کار شیطان، این است که گوش حیوانات را ببُرد. اینجا باید (فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ) یک چیز مهم مربوط به زندگی بشر باشد. در

اینجا هم بحثی داریم و البته فقط به آن، اشاره می کنم.
چه کسی مجوز ذبح انعام را به نفع بشر می دهد؟ من بحثی را با خدانشناسان می کنم که همان سکولارها و مادی گرایان هستند. شما به چه مجوزی، گوسفند را ذبح می کنید یا به هر طریقی می کشید و

گوشت آن را می خورید؟ چرا اجازه نمی دهید آن ها گوشت شما را بخورند؟ به چه مجوزی، جان یک بهیمه را به نفع خودتان می گیرید و گوشت آن را می خورید؛ پشمش را استفاده می کنید و از همه

چیزش بهره می برید؟ قرآن کریم در اینجا یک حرف بسیار مهم دارد و می گوید این یکی از بزرگ ترین نعمت هایی است که خدا به بشر داده. در سوره ی انعام آیه 143 که می فرماید: (ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ

ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَيۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَيۡنِۗ) می فرماید که ما این ها را در اختیار شما گذاشتیم. این نعمت بسیار مهم است تا جایی که در حج و آیاتی که پیرامون هدی و قربانی در سوره حج آمده، نشان دهنده

ی همین معناست که خدای متعال چه تجلیلی از قربانی کردن و این که ما این اختیار را به شما دادیم، به عمل آورده و در تکبیرهای ایام تشریق هم که می گوییم «اللّٰهُ أَكْبَرُ عَلَىٰ مَا رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ

الْأَنْعامِ» نشان می دهد که این نعمت، بسیار بزرگ و درست است. در آیه هم ظاهراً اشاره به همین می کند که این کافران و کسانی که انعام را می کشند، به چه مجوزی چنین می کنند؟ (فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ

ٱلۡأَنۡعَٰمِ) مقدمه در اختیار گرفتن انعام است. آنان از گروه انعام ، سواری می گیرند و انعام، بارشان را می کشد ، گوشتش را می خورند؛ روغنش را استفاده می کنند و بهره های بسیار دیگری از آن می برند؛ ولی

به چه مجوزی، چنین می کنند؟ کسانی که خداپرستند، می دانند خدایی که این عالم را آفریده، به آن، نظم بخشیده و تقسیم اشیاء کرده؛ گفته غذای هر کسی چه باشد و غذای خود انعام و پرندگان آسمان

را معین کرده و می فرماید ما رزق انعام و طیور را هم تأمین کرده ایم. اما کسی که خدا را نمی پرستد، چه؟ کسی که خدا را نمی پرستد هم وقتی حیوان را می کشد، برای هوای نفس اوست؛ یعنی شیطان

هوای نفس را تحریک می کند و آنان نیز انعام را به نفع خود می گیرند و در خدمت خودشان قرار می دهند که این هم باز به تحریک هوای نفس است؛ لذا می فرماید: (َلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ

وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ).
شاهد ما عبارت: ( فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ) است که برخی روایات در تفسیر آن آمده است . در «مجمع البیان» می گوید:
«قیل یرید دین الله و أمره …»؛
و به عبارت دیگر، ( فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ) یعنی: یغیرنّ دین الله و أمره.
«و هو المروی عن أبی عبدالله (ع) و یؤیّده قوله سبحانه و تعالی: (ۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ روم 30) » مجمع البیان ج3 ص 173.
که خلق الله یعنی فطرت. این ها این فطرت را تبدیل و عوض می کنند. آن ها وقتی دین خدا را عوض می کنند، برخلاف فطرتش عمل می نمایند.
پرسشگر: در آنجا گفته « ولیبدلن خلق الله».
استاد: بله در آنجا گفته «لیبدلنّ» و در اینجا فرموده (فَلَيُغَيِّرُنَّ) . فرق بین «تبدیل» و «تغییر» این است که بنابرآنچه تتبع ما در استعمالات عربی، نشان می دهد، تبدیل، اعم از تغییر، محسوب می شود.

تغییر همیشه تغییر به بد است. خداوند می فرماید: (إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ سوره رعد آیه 11) ؛ تغییر و عوض کردن به غیر، یعنی تبدیل به آنچه که نباید بشود… برگرداندن به

«غیر» یعنی آنچه که نباید بشود، بشود.؛ لذا در «تغییر» ، مفهوم منفی وجود دارد؛ به خلاف «تبدیل» که ممکن است به خوب باشد یا بد و گرنه تبدیل هم شامل تغییر می شود؛ منتها اعم از تغییر است.

ظاهراً چنین است.
خلاصه این که این تفسیر، بسیار متین و همراه با شواهد است؛ متها اگر تغییر تکوینی، منجر به تغییر تشریعی شد؛ یعنی تغییری در تکوین بدهد و مثلاً بر فرض امکان، همین انسان زن را به مرد، یا مرد را به

زن، تبدیل کند، منشأ تغییر دین الله می شود. چرا می گوییم زن می شود؟ وقتی می خواهیم زن شود، به این معناست که می خواهیم احکام زنانه را بر او بار کنیم.
پرسشگر: …
استاد: نه، نمی خواهیم این را بحث کنیم. ما می گوییم که این تغییر بر فرض این که اصل تغییر، مجاز باشد، نتیجه اش تغییر دین الله و احکام الهی است. نتیجه اش این است که می خواهید بر زنی که باید

احکام زنانه بر او بار شود، احکام مردانه را مترتب سازید و این، تغییر دین الله است.
پس چون این تغییر تکوینی، منجر به این تغییر تشریعی می شود، می گوییم این هم مصداق تغییر است که در آیه از آن، نهی شده، ما می گوییم «خلق الله» در آیه ی (فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ) همان تغییر

تکوینی است و علت این که در روایت به «دین الله» تفسیر شده، همین نکته است. ما در واقع می خواهیم روایت را بفهمیم. ظهور (فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ) در چیست؟
«خلق» ظهور در تکوین دارد نه در تشریع. اما چرا در روایت، (فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ) به «دین الله»، تفسیر شده؟ نکته اش ظاهراً این است که وقتی خلق خدا را تغییر دادند، دین خدا تغییر می یابد؛ بدین معنا

که حکمی را که باید زن به عنوان زن اجرا کند، تغییر می دهد. این زن که می خواهد خود را به مرد، تبدیل کند، قصد چه کاری را دارد؟ می خواهد در دین خدا، تغییر دهد و احکام شرعی مربوط به خود را

به احکام شرعی مختص مرد، تغییر دهد. یا اگر مرد است و می خواهد خود را به زن، تبدیل کند، احکام مرد را قصد دارد تغییر دهد و احکام زنانگی را بر خودش بار کند.
پرسشگر:
استاد: نه، این نوع را تغییر نمی گویند. این لایصدق علیه تغییر خلق الله. اگر کسی مریض و از وضو گرفتن، معذور باشد، اما خود را خوب کند تا بتواند وضو بگیرد یا به عکس، کسی که سالم است، خود را

بیمار کند تا مجبور شود به جای وضو، تیمم کند، این شکل از تغییر را تغییر خلق الله نمی گویند. تغییر خلق الله، این است که یک مجموعه موجود کامل را به طور کلی از آنچه هست ، وارونه سازند. این را

وارونگی می گویند و گرنه اگر کسی رنگ پوست خود را تغییر دهد یا عمل جراحی بینی کند یا رنگ چشم خود را تغییر می دهد، کارشان تغییر خلق الله نیست و گرنه حنابستن زنان و حتی آقایان هم

تغییر خلق الله به شمار می رود.
پرسشگر: تغییر جنسی …
استاد: می گوییم تغییر خلق الله یعنی یغیر اصل الخلق را نه یغیّر فروع این مخلوق را.
پرسشگر:
استاد: بله، آن یک بحث دیگر است که در صورت عدم ضرورت می گوییم آن هم جایز نیست؛ ولی نه از باب تغییر خلق الله ، بلکه از باب این که نوعی مُثله است و مثله ، حرام است که مثلاً کسی بی دلیل ،

بخشی از بدنش را جدا کند یا عیبی در خودش پدید آورد. آن نوعی از مثله به شما می رود و لذا به دلایل دیگر، جایز نیست.
پرسشگر: برخی فرموده اند مراد آیه ، حلق اللحیه است.
استاد: بله، برخی، آیه را بر حلق اللحیه هم پیاده کرده اند. به هر حال ، جوابش همان است که ما می گوییم. بله، ممکن است که به دلایلی دیگر، قائل به حلق اللحیه شویم نه به این دلیل. به نظر ما بعید

است که تغییر خلق الله بر حلق اللحیه هم صدق کند و اگر چنین باشد، حلق الرأس هم باید تغییر خلق الله باشد، ولی چنین نیست؛ منتها در حلق اللحیه ، صرف نظر از روایتی که از رسول اکرم(ص) با

مضمون: «أحْفُوا الشَّوَارِبَ وأَعْفُوا اللِّحَى»: «وسائل االشیعه؛ کتاب الطهارة، أبواب آداب الحمّام و التنظیف، ب67، ح1. سبيل ها را کوتاه کنيد و ريش ها را بگذاريد» رسیده، سیره ی اهل شرع، مبتنی بر التزام به

ارسال لحیه بوده نه این که گاهی چنین می کردند و گاهی چنان. لااقل ، فرض بزرگان ما در احتیاط وجوبی در ارسال لحیه، یک فرض بسیار متین و قوی است و ما دلیل هایی داریم که با توجه به آن ها

حداقل ، احتمال قوی می رود که در نظر شرع، حلق لحیه به تمام معنا مطلوب نیست. استاد ما میرزا کاظم تبریزی (ره) می فرمود اگر حلق لحیه را جوانی که هنوز ریش در نیاورده، به این صورت انجام دهد

که هر روز در اول صبح، آن را تیغ بزند به طور که از بیرون آمدن لحیه، منع کند، اشکالی ندارد؛ ولی اگر به سیره ی متشرعه یا به این روایت، عمل کنیم، آن کار هم اشکال پیدا می کند؛ بلکه افزون بر رفع

آن، دفعش هم مشکل می شود. ایشان می فرمود دفعش مشکل نیست؛ اما رفعش مشکل است.
علامه طباطبایی (ره) نیز در تفسیر خود می فرماید:
«و ینطبق علی مثل الإخصاء و أنواع المثلة و اللواط و السحق، المیزان؛ ج5، ص85»؛
اگر بر مثل اخصاء و مثله ، تغییر خلق الله ، صدق کند، به طریق اولی در تغییر جنسیت هم صدق می کند؛ لذا ما معتقدیم که عرفاً تغییر جنسیت، مصداق بارز تغییر خلق الله است؛ یعنی اگر آن را به دست

عرف بسپاریم ، می گویند اگر این، تغییر خلق الله نباشد، پس چه کاری تغییر خلق الله است؟ اگر نگوییم متیقّن تغییر خلق الله است، این است، لااقل، از مصادیق متیقّنه ی تغییر خلق الله به شمار می رود.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

++++++++++++++++++++++++++

تعبیر فلیغیرون خلق الله ظاهراً کلام شیطان است. یعنی شیطان می‌گوید «لآمرنهم» اینها را امر می‌کنم، «فلیغیرون خلق الله» این ها هم به پیروی از امر من، خلق الله را تغییر می‌دهند.
این مقدار که آنچه شیطان بدان امر می‌کند باید فی الجمله مبغوض خدا و مایۀ ضلالت باشد قابل درک است ولی اولاً مگر تمام اوامر شیطان، مربوط به محرمات است؛ آیا شیطان به مکروهات امر نمی

کند؛ مثلاً اگر در یک روایت بیان شود شیطان مردمان را به عجب امر می‌کند ظاهرش آن است که عجب حرام است؟!
اگر بگویید سیاق آیه، سیاق محرمات است، خواهیم گفت، آیا کسی از فقهاء «فلیبتکن آذان الانعام» (یعنی شکافتن گوش چهارپایان) را حرام می‌داند.
ثانیاً بر فرض که ظهور در حرمت داشته باشد، آیا آیۀ مزبور در مقام بیان قیود است؟ شاید شیطان صرفاً در برخی موارد به تغییر خلق الله امر می‌کند ولی چون آیه در مقام بیان جزئیات نبوده،

جزئیات امر شیطان را بیان نکرده است.
برای اطلاق گیری باید ظاهر متکلم این باشد که در مقام بیان است؛ کجای آیه ظهور در این دارد که در مقام بیان جزئیات امر شیطان است؟
ثالثاً مگر نه آن است که بشر در سر تا سر عالم تغییر ایجاد می‌کند؛ آیا تمام تغییراتی که در خلقت ایجاد می‌نکد حرام است؟!
شاید آیه ناظر به تغییر فطرت توحیدی مردم باشد که در خلقتشان نهادینه شده است؛ مقصود روایت از دین الله نیز همین توحید باشد. این معنا خیلی روشن‌تر و قابل فهم تر از معنایی است که آقای اراکی

فرموده است.

منبع:

http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3409

++++++++++++++++++

لینک های دریافت متن فقه خانواده 1403_1402
متن درس خارج فقه نظام خانواده
مبحث تغییرجنسیت
آیت الله اراکی
پنج‌شنبه 14 دی ماه 1402
جلسه هفتم
https://eitaa.com/s/doros_araki/3816

صوت درس فقه خانواده
جلسه هفتم مبحث تغییرجنسیت
14 دی 1402
https://eitaa.com/doros_araki/3774

فیلم تدریس خارج فقه خانواده جلسه هفتم
https://www.aparat.com/v/JezWA

متن درس خارج فقه خانواده
مبحث تغییر جنسیت
آیت الله اراکی
تاریخ تدریس پنج‌شنبه 26 بهمن ماه 1402
جلسه هشتم
https://eitaa.com/doros_araki/4095

صوت درس فقه نظام خانواده
جلسه هشتم استاد آیت الله محسن اراکی
تاریخ تدریس 26 بهمن 1402
https://eitaa.com/doros_araki/3989

فیلم تدریس خارج فقه خانواده جلسه هشتم
https://www.aparat.com/v/KgpUt

صوت تدریس خارج فقه خانواده جلسه نهم
مبحث تغییرجنسیت
https://eitaa.com/s/doros_araki/4153
پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403

فیلم تدریس خارج فقه نظام خانواده جلسه نهم
استاد آیت الله محسن اراکی
تاریخ تدریس پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403
https://www.aparat.com/v/UweS1

++++++++++++

در جلسه نهم تدریس خارج فقه نظام خانواده مبحث تغییر جنسیت، موضوع بحث استاد استناد به دلیل حرمت تشبّه به جنس مخالف برای اثبات حرمت تغییر جنسیت است.
در موضوع تشبّه به جنس مخالف، مقاله پژوهشی (فقهی) توسط آقای داود عابدی اردکانی دانش پژوه سطح چهار حوزه علمیه قم نوشته و در نشریه پژوهه های فقهی تا اجتهاد دوره و شماره: دوره 1، شماره 2، اسفند 1396، صفحه 95-123 به چاپ رسیده است که بخشی از چکیده این مقاله پژوهشی چنین است:

«مسئله پوشیدن لباس ویژه جنس مخالف، یکی از مسائلی است که در فقه مطرح شده و در جامعه مورد بحث است؛ یعنی مرد لباس ویژه زن را بپوشد و بر عکس. در عصر کنونی، یکی از مهم‌ترین موارد ابتلای به این مسئله - جدای از پوشش در سطح جامعه که آن نیز بسیار مهم است- مسئله این پوشش‌ها در ساخت فیلم‌ها و در مراسم تعزیه است؛ به‌طوری که این مشکل در برخی از موارد با روش‌های کنونی غیرقابل پرهیز است. در مقاله پیش‌رو با بررسی تاریخی طرح این مسئله و بررسی عنوان‌هایی که می‌تواند حکمی بر این مسئله بار کند، به این نتیجه می‌رسیم که این مسئله بین قدما به هیچ‌وجه مطرح نبوده و دلیل قانع‌کننده‌ای بر حرمتش (درباره مانند تعزیه و فیلم) وجود ندارد…»

https://taejtehad.mfeb.ir/article_38673.html

https://taejtehad.mfeb.ir/article_38673_d1c2169f4256db1df5789f5ede8d178e.pdf

در مورد تشبّه رجال به نساء تقریری از درس خارج فقه استاد شهیدی نیز موجود است که در لینک زیر می توانید مطالعه کنید:

http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1492

تشبّه رجال به نساء را مشهور فرمودند حرام است و صاحب عروه احتیاط واجب کردند که پوشیدن لباس مختص زنان برای مردان و پوشیدن لباس مختص مردان برای زنان، حرام است.
أدله حرمت
1- موثقه سماعه بود: عَنْهُ (أحمد بن محمد بن خالد برقی) عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِی الرَّجُلِ یَجُرُّ ثَوْبَهُ قَالَ إِنِّی لَأَکْرَهُ أَنْ یَتَشَبَّهَ بِالنِّسَاءِ
مناقشه
أولاً: کراهت أعم از حرمت است.
ثانیاً: به مناسبت تطبیق «تشبّه به نساء» بر جرّ الثوب، ما یصلح للقرینیه داریم که حرام نیست و مکروه اصطلاحی است زیرا در روایات جرّ الثوب برای مرد تحریم نشده است و تنها مکروه شمرده شده است؛
2- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی قَتَادَهَ جَمِیعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ‌ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع … لَعَنَ اللَّهُ الْمُحَلِّلَ وَ الْمُحَلَّلَ لَهُ وَ مَنْ یُوَالِی غَیْرَ مَوَالِیهِ وَ مَنِ ادَّعَى نَسَباً لَا یُعْرَفُ وَ الْمُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ وَ…
سند این روایت به جهت عمرو بن شمر ضعیف است.
3- أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی الْجَوْزَاءِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا بِهِ تَأْنِیثٌ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ اخْرُجْ مِنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ یَا مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ ع سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ‌سند این روایت صحیح است.
مرحوم شیخ انصاری که «متشبّهین من الرجال بالنساء»ظاهر این است که مخنّث ها و أفرادی که به ظاهر مرد اند ولی رفتار جنسی زنانه دارند را بیان می کند؛
گفته می شود این معنا خلاف اطلاق «المتشبّهین من الرجال بالنساء» می باشد و اطلاق آن شامل لبس لباس زنانه نیز می شود و اختصاص به رفتار جنسی ندارد.
بله روایتی در کافی نقل می کند که اگر سند آن صحیح باشد بر این روایت حکومت داشته و آن را معنا می کند؛
عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ قَالَ وَ هُمُ الْمُخَنَّثُونَ وَ اللَّاتِی یَنْکِحْنَ بَعْضُهُنَّ بَعْضاً.: متشبهین من الرجال بالنساء، مخنّث ها و مردانی که مفعول واقع می شوند، می باشند و مشتبهات من النساء بالرجال، زنانی است که «ینکحن بعضهنّن بعضا».
و لذا اگر سند روایت خوب باشد حاکم و مفسّر اطلاق روایت حسین بن علوان می شود و لکن سند این روایت به نظر ما قابل تصحیح نیست زیرا «محمد بن علی» که «أحمد بن محمد بن خالد برقی» از او نقل می کند به احتمال قوی «محمد بن علی أبوسُمینه» است که در برخی موارد برقی در محاسن از او نقل می کند: محاسن جلد ۲ صفحه ۳۱۰، و نیز در دو جای دیگر تعبیر به «محمد بن علی الصیرفی» می کند که همان أبوسمینه است و گاهی نیز از «محمد بن علی بن محبوب» نقل می کند و اگر نگوییم منصرف به أبوسمینه است مشترک بین أبوسمینه و محمد بن علی بن محبوب خواهد بود و أبوسمینه خیلی ضعیف است.

منبع: درس خارج فقه استاد شهیدی

تلخیصی از مقاله «تغییرالجنسیّة»:
از کتاب «حلقات الفقه الفعّال: سلسله بحث های استدلالی فقهی در مسائل مستحدثه»، (صفحات 180-166) تألیف آیة الله علی اکبرسیفی مازندرانی

تغییر الجنسیّة
تنقیح موضوع المسألة
ظاهر عنوان تغییر الجنسیّة تغییر جنس کلٍّ من الرجل و المرأة إلی جنس الأخر من حیث آلات التناسل – من الرحم و العورة و الثدیین – و شعر الرأس و الوجه و الشارب بل الید و الرجل؛ بحیث یصیر الرجل

مرأة و المرأة رجلاً من جمیع الحیثیات الدخیلة من الذکورة و الاُنوثة. و علیه فلایتحقّق تغییر الجنسیّة بمجرّد إخراج الآلة التناسلیّة المخفیّة المستورة تحت الجلد أو اللحم بالعملیة الجرّاحیّة، أو قطع الآلة أو

التغییر الهندامیّة البدنیّة، کإزالة الشعر أو غرسه، أو قطع الثدی أو زرعها، بل و حتی زرع الرحم، و نحو ذلک من التغییر فی سایر أعضاء الذکورة و الاُنوثة، بل إنما یکون ذلک مجرد تغییر صورة ظاهریّة فی البدن،

فیصبح حینئذٍ الرجل الواقعی فی صورة المرأة و المرأة الواقعیّة فی صورة الرجل.

و من هنا ورد فی الخبر أنّه حکم أمیرالمؤمنین (ع) بإجراء حکم الرجولة علی الخنثی التی جامعها زوجها فولدت منه و جامعت جاریتها فولدت منها، فی صحیحة محمد بن قیس، عن أبی جعفر (ع)، قال:
«5704- وَ رَوَى عَاصِمُ بْنُ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ‏ إِنَّ شُرَيْحاً الْقَاضِيَ بَيْنَمَا هُوَ فِي مَجْلِسِ الْقَضَاءِ إِذْ أَتَتْهُ امْرَأَةٌ فَقَالَتْ أَيُّهَا الْقَاضِي اقْضِ بَيْنِي وَ بَيْنَ خَصْمِي فَقَالَ لَهَا وَ مَنْ خَصْمُكِ قَالَتْ

أَنْتَ قَالَ أَفْرِجُوا لَهَا فَأَفْرَجُوا لَهَا فَدَخَلَتْ فَقَالَ لَهَا مَا ظُلَامَتُكِ فَقَالَتْ إِنَّ لِي مَا لِلرِّجَالِ وَ مَا لِلنِّسَاءِ قَالَ شُرَيْحٌ فَإِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقْضِي عَلَى الْمَبَالِ …

حدیث نقل شده از(ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، 4جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: دوم، 1413 ق. ؛ ج‏4 ؛ ص327) یا (الوسائل: ب2 من

أبواب میراث الخنثی، ح5)».

وجه الدلالة: أنّ حکم أمیرالمؤمنین (ع) بذلک دلّ علی أنّ مجرد وجود فرج المرأة و الرحم فی شخصٍ، بل الحمل و تولّد الولد منه علی النحو الطبیعی، و بمقتضی الخلقة لایثبت اُنوثته، بل یُفهم من تعلیل

الإمام فی الذیل أنّ المیل إلی الجنس المماثل لایکون معیاراً فی تعیین الجنسیّة؛ لفرض وجود ذلک فی تلک الخنثی المقضیّ علیها فی مورد هذه الصحیحة.
اُفرض أنّ تلک الخنثی کانت تقطع ذکرها، فهل کانت تصیر بذلک مرأة لأجل وجود الفرج و الرحم و قابلیة الحمل و تولّد الولد منها؟
و علیه فالرجل الکامل الذی له جمیع خصائص الرجوليّة، - من عنصريّة الرجوليّة الموّرثة، و سایر أعضاءِ الرجال التناسلیّة – لایصیر مرأةً بقطع الآلة، أو إزالة شعر الوجه و البدن، بعد ما کانت هذه الأعضاء

موجودةً فیه بمقتضی الخلقة علی النحو الطبیعی. لدلالتها القطعیّة علی عدم دوران عنصریّة الذکورة و الاُنوثة مدار الآلآت التناسلیّة، بل و لامدار الحمل. و إنّ عدم إمکان الالتزام بمدلول فقرةٍ لایضرّ بحجیّة سایر

الفقرات؛ نظراً إلی قاعدة تبعض فقرات الحدیث فی الحجیّة.

تلخیصی از مقاله «تغییرالجنسیّة»:
از کتاب «حلقات الفقه الفعّال: سلسله بحث های استدلالی فقهی در مسائل مستحدثه»، (صفحات 180-166) تألیف آیة الله علی اکبرسیفی مازندرانی، با همکاری گروهی از پژوهشگران، ناشر: قم، بوستان

کتاب(مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، سال نشر: چاپ اول؛ 1392 شمسی. شابک کتاب:
Isbn 978-964-09-1452-6
در این حدیث که دارای سند صحیح می باشد، أمیرالمؤمنین(ع) تغییرجنسیت دادن یک مرد مبتلا به بیماری اختلال هویت جنسی(ترنسکشوال تغییرجنسیت از مرد به زن) را باطل دانستند و حکم کردند او

همچنان مرد باقی مانده است و امیر مؤمنان(ع) لباس، کلاه و کفش مردانه بر تن این مرد کرده و ردای مردانه بر شانه او انداختند تا بیشتر از این لباس زنانه نپوشد؛ در این حدیث صحیح السند، مردی که

مبتلا به بیماری اختلال هویت جنسی بوده است(ترانس سکشوالیسم تغییر جنسیت از مرد به زن) و حتی با دارا بودن «رحم» مادرزادی طبیعی قادر به حاملگی نیز بوده، اقدام به تغییر دادن جنسیت خود از

مرد به زن کرده و لباس زنانه پوشیده بوده است؛ ولی در این حدیث ابتلای این مرد به بیماری اختلال هویت جنسی(تراجنسیتی تغییر جنسیت از مرد به زن) یا دارا بودن «رحم» مادرزادی و بارداری طبیعی؛

هیچیک معیار تشخیص جنسیت او به شمار نرفته است و در این حدیث حکم به زن بودن، این مرد نشده است؛ بلکه برای تشخیص جنسیت او در ابتدا همانند افراد خنثی دوجنسی عمل شده است [فرض این

است که در بسیاری از موارد، در خنثای دوجنسی که همزمان دارای هر دو مجرای ادرار زنانه و مردانه بوده است و هر دو مجرای ادرار او نیز روی پوست بدن او ظاهر بوده باشد(و در زیر پوست مخفی نشده

باشد)، بطور طبیعی مادرزادی، خروج بول از مجرای ادرار اصلی بیشتر خواهد بود(بدلیل مطابقت مجرای ادرار اصلی با جنسیت ژنتیکی DNA کروموزوم) و از مجرای ادرار زائد فرعی، بول کمتری خارج می

شود(به علّت عدم مطابقت مجرای ادرار زائد فرعی با جنسیت ژنتیکی DNA کروموزوم)]

محمدبن قیس از امام باقر علیه السلام روایت می کند که ایشان فرمود:
شُریح قاضی در حالی که در مجلس قضاوت حضور داشت، ناگهان زنی وارد شد و گفت: ای قاضی، میان من و دشمنم قضاوت کن.
شریح به آن زن گفت: دشمنت کیست؟
زن گفت: تو هستی؟
شریح گفت: راهش دهید.
او را راه دادند، و او وارد مجلس شد.
سپس، قاضی به او گفت: شکایتت چیست؟
گفت: من، هم آن چه را مردان دارند دارم و هم آن چه را زنان دارند.
شریح گفت: امیر مؤمنان علی(ع) بر اساس مجرای ادرار قضاوت می‌کند. …

این حدیث که دارای سند حدیثی صحیح است مربوط به مردی است که مبتلا به بیماری اختلال هویت جنسی(ترانسکشوال تغییر جنسیت از مرد به زن) بوده است؛ یعنی مردی بوده است که بطور

طبیعی و مادرزادی دارای مجرای ادرار مردانه بوده است و کنیزش از طریق ازدواج با این مرد، از او باردار شده، اما این مرد تغییر جنسیت از مرد به زن داده است و لباس زنانه پوشیده است و حتی چون این

مرد بطور مادرزادی دارای مجرای ادرار زنانه و «رحم» طبیعی بوده، تونسته با ازدواج کردن با پسرعمویش فرزندی هم بدنیا آورد؛
أما حضرت أمیرالمؤمنین(ع) حکم می کنند، تغییرجنسیت مرد مبتلا به بیماری اختلال هویت جنسی(ترانس سکشوال تغییر جنسیت از مرد به زن) باطل است و از این روی، امیر مؤمنان(ع) لباس، کلاه و

کفش مردانه بر تن این مرد کرده و ردایی بر شانه این مرد می اندازند تا بیشتر از این لباس زنانه نپوشد.
بنابراین مطابق با این حدیث صحیح السند (که در حدیث آمده است که این مرد حتی قادر بوده است با «رحم» طبیعی مادرزادی خود باردار شود) اگر این مرد بعد از تولّد برای تغییر جنسیت از مرد به زن؛

اقدام به قطع اندام تناسلی مردانه خود می نمود تا فقط اندام تناسلی زنانه مادرزادی او باقی بماند، موفق به تغییر جنسیت از مرد به زن نمی شد و در حدیث حکم نمی شد که او زن محسوب شود، چون در

این حدیث، ملاک تعیین جنسیت ابتدا این اعلام شده که بطور طبیعی مادرزادی از کدامیک از دو مجرای ادرار زنانه و مردانه، زودتر بول خارج می شده است. [فرض این است که در بسیاری از موارد، در

خنثای دوجنسی که همزمان دارای هر دو مجرای ادرار زنانه و مردانه بوده است و هر دو مجرای ادرار او نیز روی پوست بدن او ظاهر بوده باشد(و در زیر پوست مخفی نشده باشد)، بطور طبیعی مادرزادی،

خروج بول از مجرای ادرار اصلی بیشتر خواهد بود(بدلیل مطابقت مجرای ادرار اصلی با جنسیت ژنتیکی DNA کروموزوم) و از مجرای ادرار زائد فرعی، بول کمتری خارج می شود(به علّت عدم مطابقت مجرای

ادرار زائد فرعی با جنسیت ژنتیکی DNA کروموزوم)]
اگر هم مطلبی در انتهای روایت آمده است، فقط همان قسمت از حجیت ساقط می شود و بقیه روایت همچنان معتبر است و حجیت دارد، بخاطر قاعده فقهی «تبعّض در فقرات

حدیث».

منبع:
http://www.askdin.com/thread16609-24.html#post655004

بررسی سند این حدیث صحیح
در روایت مذکور که در آن، به یک واقعه تاریخی که در زمان حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) اتفاق افتاده است، اشاره شده است و در کتاب وسائل الشیعه نیز نقل شده است.
( وسائل الشیعه، ج 26، ص 286 ـ 287، ح 3)
بررسی و تحلیل سندی حدیث
علامه محمد باقر مجلسی در ذیل این حدیث نوشته است:
این خبر در بین عامه (اهل سنّت) مشهور، و در کتاب‌های ایشان ثبت است. از این روی، سید مرتضی، مفید و ابن ادریس، علی‌رغم این که به خبر واحد عمل نمی‌کنند، به این روایت عمل کرده‌اند.( ر.ک:

روضة المتقین، ج11، ص364)
علامه حلی، سند روایت را صحیح دانسته و گفته است: کسانی که این خبر را ضعیف دانسته‌اند، به سند آن توجه نداشته‌اند.( ر.ک: همان، ج11 ، ص364)
شیخ طوسی این روایت را در کتاب تهذیب،با تفاوت در برخی الفاظ، از «میسره بن شریح» نقل کرده است.( ر.ک: شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج9، ص354، حدیث 5. ؛ یا شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه،

ج17، ص575، ابواب میراث خنثی، باب2 حدیث3)
همچنین، شیخ مفید، این روایت را در کتاب ارشاد،بخش قضایای امیر مؤمنان(ع) نقل کرده است.( ر.ک: محمد بن محمد (شیخ مفید)، ارشاد، ج1، ص213)
با توجه به آن‌چه که گذشت، این روایت بین فقهای شیعه و سنّی مشهور است و حتی برخی از فقیهان، بر اساس آن، فتوا داده‌اند؛ مانند:
شیخ مفید و سید مرتضی و ابن ادریس حلی در سرائر،( ر.ک: به نقل از: میرزا حسن بجنوردی، القواعد الفقهیة، ج2، ص59)
آیت‌الله محمدحسن نجفی، صاحب جواهر الکلام،( ر.ک: محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج39، ص 283 ـ 284)
و امام خمینی.( ر.ک: تحریرالوسیله (ترجمه فارسي)، ج 2، ص 426، مسئله 2)

در هر صورت، فرازهای آغازین روایت، که ملاک جنسیت را بر اساس مجرای بول بیان می‌کند، مورد پذیرش است؛ چون چنین مضمونی، در روایت‌های متعدد دیگر، مورد تأکید قرار گرفته است.
بنابراین، این فرد اگر از مجرای زنانه بول کند زن است؛ وگرنه مرد است.
این مطلب، بارها از زبان حضرت امیر مؤمنان(ع) نقل شده است:«اِنَّ علیاً کانَ یَقولُ: الخنثی یوّرث مِن حیثُ یَبولُ…»؛( وسائل الشیعه، ج 26، ص 286، ح 2) امام علی(ع) پیوسته می‌فرمود: میراث خنثی بر

اساس مجرای بول تعیین می‌شود.

منابع:

http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=443

http://askdin.com/node/16609

+++++++++

در جلسه هفتم خارج فقه نظام خانواده استاد آیت الله محسن اراکی، تدریس شده در تاریخ 14 دی ماه 1402 شمسی، مبحث تغییر جنسیت، استاد آیت الله محسن اراکی در مورد نظرات «سید محمدحسین

حسینی طهرانی (م 1416) معروف به علامه طهرانی» فرموده اند که :

«سید اولاد پیغمبری

که درس درستی نخوانده بود و این طرف و آن طرف، کتاب نوشته. آقا جان، ببینید … این چه حرف بی اساسی است؟ … همه را رها کنیم و یک حرف بی خود و اساس را بگیریم؟ »

در جلسه هشتم خارج فقه خانواده ، تدریس شده در تاریخ 26 بهمن 1402 خورشیدی ، مبحث تغییر جنسیت، استاد آیت الله محسن اراکی؛ ایشان خاطره ی زیر را نقل کرده اند:
« زمانی که در نجف بودم، در اوایل جوانی و ابتدای طلبگی در 15-16 سالگی، خیلی در این مسائل عرفانی، غور می کردیم و برای ما بسیار خوشایند بود؛ لذا دنبال عارفی می گشتیم که از او استفاده کنیم و

دل بسته اش شویم. با یکی از افراد که شخصی محترم بود و در این عرصه ها بسیار کار کرده بود، آشنا شدیم و رفاقتی با مرحوم پدر ما داشت. ایشان کمابیش ما را جذب کرد؛ اما شب، خوابی دیدم که از

عنایات الاهی است که به ما می شود ولی ما دعاهای پدر و مادر را بی اثر می شماریم. در خواب دیدم که ایشان در یک خیابانی، مانند یک چهارپا و الاغ است و بدنی مانند بدن الاغ دارد، ولی سر، سر اوست.

وقتی به او رسیدم، هم او مرا می شناخت و هم من او را می شناختم. عرق بسیاری هم از صورتش می ریخت و روشن بود که در رنج بسیاری قرار دارد. پرسیدم: چرا شما این طورید؟ در پاسخ من این بیت شعر

را در خواب خواند:
هر که نان از عمل خویش خورد
منّت حاتم طایی نبرد
ما از خواب، بیدار شدیم و خواب را برای مرحوم ابوی، تعریف کردیم؛ اما از ایشان نام نبردم و فقط گفتم فردی را که شخصی صالح و اهل ریاضت و ذکر است، در خواب در این وضعیت دیدم. تعبیر خواب را

بفرمایید. ایشان فرمود: این آقا هر که هست، اعتمادش بر عملش زیاد است؛ یعنی زیاد عمل می کند و زحمت بسیاری در عمل، به خود می دهد. گویا معتقد است که عملش او را نجات می دهد در حالیکه

عمل به تنهایی، موجب رهایی نیست؛ بلکه عملی که به اهل بیت (ع) و ولایت آنان پیوسته باشد، موجب فلاح است و آنان، اصل کارند؛ لذا باید عمل انسان عملی مقرون با ولایت و وابستگی به آنان باشد.

خلاصه، این که ما در عالم خواب، یک تغییر جنسیت را بدین شکل دیدیم که سر، سر خودش ولی پیکرش پیکر الاغ بود! » پایان خاطره ی استاد آیت الله محسن اراکی.

از اینکه فرد مورد اشاره آیت الله محسن اراکی در خاطره ی مذکور چه کسی بوده است، اطلاعی نداریم.

و به دلیل اینکه قرینه یا شاهدی هم از اینکه شخص مذکور چه کسی بوده است نداریم، توانایی حدس زدن بر فرد یا افرادی نداریم.

بنابراین ما از اینکه فرد مذکور چه کسی بوده بی اطلاعیم.

قرینه ای هم نداریم که بر مبنای آن حدس بزنیم شاید فلان کس مقصود بوده باشد.

صرفاً به خاطر مناسبت موضوع اشاره کنیم که آیت الله محسن اراکی گفته ای دارند، درباره برخی افرادی که در نوشته ها ادعا شده است از مریدان آیت الله قوچانی وصی مرحوم سیدعلی آقای قاضی

طباطبایی بوده اند، بطور نمونه بنگرید به کتاب در مکتب پدر روایتی از زندگی و خاطرات آیت الله العظمی میرزا حبیب الله اراکی، چاپ اول، نوشته آیت الله شیخ محسن اراکی عضو شورای عالی جامعه

مدرسین حوزه علمیه قم
ناشر دفتر نشر معارف نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها
شابک
۹۷۸-۹۶۴-۵۳۱-۹۴۷-۰

گزیده ای از صفحات ۲۳ و ۲۴ و ۲۵ متن کتاب در مکتب پدر تألیف آیت الله محسن اراکی چنین است.

«پدرم افزون بر محقق خراسانی با مرحوم سیدعلی قاضی نیز ملازمت داشت و از ایشان در زمینه های سلوک عرفانی مطابق با مکتب ائمه اطهار علیهم السلام بهره فراوان جست…
با عرفان های بازاری و تجارتی شدیداً مخالف بودند، و از عرفان های فرقه ای – که نوعی دکانداری و تجارت با دین و معنویت است – بیزار بودند.

شخصی را که از علما نبود ؛ لکن بعضی از اهل علم، فریب ادعای

او را خورده بودند کراراً می دیدم که سعی دارد به برخی از این بزرگان نزدیک شود که همواره مورد اعراض و بی اعتنایی این بزرگان قرار می گرفت.
استاد بزرگوار مرحوم آقای قوچانی – که خداوند توفیق بهره مندی از محضر ایشان را برای مدتی به اینجانب عنایت فرمود – اعتنایی به این شخص و امثال وی نداشت ، و از نزدیک شدن وی به ایشان

اجتناب می نمود

پدرم نیز به همین نحو، این شخص چند بار به بهانه مجلس روضه ای که داشتیم به منزل ما آمد، لکن با بی اعتنایی و اِعراض کامل مرحوم پدرم روبرو شد، ظاهراً به همین دلیل رابطه ی خود را قطع کرد.

اطلاعاتی که در برخی نوشته ها در مورد ارتباط این شخص با مرحوم قوچانی آمده، کاملاً بی اساس و غالباً مستند به ادعائات خود این شخص است که کاملاً دور از واقعیت می باشد.»
پایان نقل از متن کتاب در مکتب پدر

https://mobahesat.ir/19049

https://mobahesat.ir/18941

++++++++++++++

در درس خارج فقه نظام خانواده، استاد: آیت الله محسن اراکی، جلسه 7 تاریخ تدریس 14 دی ماه 1402 شمسی، مبحث تغییر جنسیت، استاد آیت الله محسن اراکی فرموده اند:

«دلیل کراهت تزویج با مخنّث روایت علی بن جعفر است:

عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ إِنْ زُوِّجَ اِبْنَتِي غُلاَمٌ فِيهِ لِينٌ وَ أَبُوهُ لاَ بَأْسَ بِهِ قَالَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فَاحِشَةً فَزَوِّجْهُ يَعْنِي اَلْخَنِثَ
وی می گوید از امام (ع) سوال کردم که : شوهر دخترم جوان تازه کاری است که مقداری سست است. حضرت فرمود: سستی در چه حدی است؟ در حدی است که کار زنانه انجام می دهد و فاحشه و کار

خلاف از او سر می زند؟ گفتم: کار خلافی از او سر نمی زند، بلکه مقداری سست و نمی تواند آن طور که باید، خود را نگاه دارد. فرمود: اگر کار فاحشه ای انجام نمی دهد، تزویجش اشکال ندارد.
مفهوم این روایت این است که «ان کان فاحشة فلاتزوّجه» و حداقلِ دلالت مفهومی اش، کراهت است.» پایان نقل خارج فقه خانواده استاد اراکی.

در مورد معنای لغت «فاحشة» که در متن روایت آمده است، برخی اهل لغت گفته اند که به معنای تجاوز از حد آمده است و همیشه معنای زنا نمی دهد.

قيل كلُّ ما نهى اللّهُ عنهُ (أقرب الموارد في فصح العربية و الشوارد , ج4 , ص125)
كل أَمْرٍ لا يكون مُوَافقاً للحق، فهو فَاحِشةٌ‌ (فقه اللغة , ج1 , ص42)
اَلْفَوَاحِشُ‌: المعاصي و القبائح ما ظهر منها و ما بطن. (مجمع البحرين , ج4 , ص147)
ما جاوز حدَّه في القبح (المغرب في ترتیب المعرب , ج2 , ص124)

https://qamus.inoor.ir/fa/9L60K/الفاحشة

«هر گناه و بدى كه از حد درگذرد» نیز آمده است (فرهنگ نفیسی , ج4 , ص2505) (لغت نامه دهخدا , ج2 , ص2082)

بنابراین اگر لغت فاحشة مندرج در متن روایت را به معنی زنا و مشابه آن معنا نکنیم شاید بتوان گفت ترجمه فارسی روایت این گونه هم قابل تصور است:

وی می گوید از امام (ع) سوال کردم که : شوهر دخترم جوان تازه کاری است که مقداری سست است. یعنی اهل کار و تلاش و کسب روزی برای خانواده خود نیست و برای پدرش هم این تنبل بودن او مهم

نیست زیرا مخارج خانواده پسر را پدر پولدار این پسر تأمین خواهد کرد، حضرت فرمود: سستی در چه حدی است؟ اگر سستی و بی حالی جوانی که پدر پولداری دارد و تنبلی جوان از حد معمول نمی گذرد

ازدواج دختر با چنین جوانی اشکالی ندارد.
بنابراین اگر لغت فاحشه را به معنی عبور بدی از حد آن ترجمه فارسی شود ظاهراً می توان احتمال داد که شاید روایت هیچ ربطی به مخنّث بودن ندارد.

ممکن است اشکال شود که در آخر روایت فاحشه با لغت «یعنی الخنث» تبیین و توضیح داده شده است. ولی عبارت «یعنی الخنث» که برای توضیح معنای «فاحشة» به انتهای روایت افزوده شده است توسط

مصنّف کتاب به اصل روایت اضافه شده است. یعنی راوی روایت عبارت «یعنی الخنث» را اضافه نکرده بوده است. شاهد اینکه روایت در نقل متفاوت دارد که در نقل دوم عبارت «یعنی الخنث» در متن روایت

وجود ندارد.

نقل اول روایت که فاقد عبارت «یعنی الخنث» می باشد.
[ نشانی : بحار الأنوار , جلد۱۰۰ , صفحه۳۷۲ قائل: امام کاظم (علیه السلام)
ب، ، عَلِيٌّ عَنْ أَخِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ أَنَّ زَوْجَ بِنْتِي غُلاَمٌ فِيهِ لِينٌ وَ أَبُوهُ لاَ بَأْسَ بِهِ قَالَ إِذَا لَمْ تَكُنْ فَاحِشَةً فَزَوِّجْهُ .

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/288570/

نقل دوم روایت که اضافه «یعنی الخنث» به متن روایت افزوده شده است.
نشانی : وسائل الشیعة , جلد۲۰ , صفحه۸۱ قائل : امام کاظم (علیه السلام)
عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ اَلْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ إِنْ زُوِّجَ اِبْنَتِي غُلاَمٌ فِيهِ لِينٌ وَ أَبُوهُ لاَ بَأْسَ بِهِ قَالَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فَاحِشَةً فَزَوِّجْهُ يَعْنِي اَلْخَنِثَ .
وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ : نَحْوَهُ .]

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/185406/translate

++++++++++++++++++++++

بررسی تدریس استاد آیت الله محسن اراکی در جلسه نهم فقه خانواده در تاریخ پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403 قابل توجه است.
آیت الله محسن اراکی در جلسه نهم تدریس فقه خانواده در پاسخ به اشکال طرح شده توسط پرسشگر حاضر در درس می فرمایند که در بیمارستان ها هم تعداد زیادی از جنین ها را می کُشند به نظر می رسد این کلام ایشان نشان می دهد ایشان کلام متخصصین پزشکی را بطور مطلق صحیح نمی دانند. زیرا متخصصین پزشکی با غربالگری جنین زنان باردار موافق هستند. مشخص نیست با توجه به این نظر ایشان چرا در جلسات قبل گفته بودند متخصصین پزشکی تغییر واقعی جنسیت را انکار می کنند و به کلام آنها استناد کرده بودند.

نکته دیگر اینکه در جلسات هفتم و هشتم مکرراً پرسشگران حاضر در جلسه به احکام فقهی خنثی استناد کرده بودند ولی آیت الله محسن اراکی این استدلال را مردود دانسته بودند. آیت الله محسن اراکی در جلسات هفتم و هشتم می فرمایند که در فقه خنثی اینگونه تعریف و فرض شده است که خنثی کسی است که دارای هر دو اندام تناسلی زنانه و مردانه است. اما برای اینکه از خنثی بودن خارج شود باید یکی از دو جنسیت مردانه یا زنانه را انتخاب کرده و برای همیشه به همان جنسیت مقید بماند. یعنی استاد اراکی این حکم فقهی برای خنثی را پذیرفته اند.
اشکال می شود که بنابراین برای اینکه خنثی ، با خروج از خنثی بودن به یکی از دو جنس مردانه یا زنانه ملحق شود صرف وجود داشتن اندام آن جنس کافی است.
ولی معلوم نیست چرا استاد اراکی در مورد تغییر جنسیت می فرمایند صرف پیوند اندام جنسیت مخالف به شخص سبب نمی شود که جنسیت او تغییر کند.
ولی در خنثی به این موضوع ملتزم نشده اند و صرف وجود اندام تناسلی جنس مخالف برای الحاق خنثی به آن جنس مخالف کافی است ولی در تغییر جنسیت ایجاد اندام جنسی جنسیت مخالف را برای تغییر یافتن جنسیت کافی نمی دانند و می گویند پیوند اندام جنسی جنسیت مخالف سبب تغییر یافتن جنسیت نمی شود.

+++++++++

از آنجا که استاد اراکی از حاضرین در جلسه درس دعوت کردند برای تحقیق علمی و مستند اقدام کنند.
لینک مقاله زیر قرار داده می شود لینک مربوط به شیردادن به نوزاد توسط مردی است که از مرد به زن تغییر جنسیت داده است و از نظر پزشکی توانسته است به
نوزاد با سینه خود شیر بدهد.

https://t.me/iransrsresults/4394

مندرجات لینک زیر نیز می تواند مفید باشد:

http://askdin.com/node/16609

در مورد تولید مثل در مردان نیز می توان در انتظار پیشرفت های پزشکی ماند زیرا اگرچه از سلول های بنیادی بیضه ساخته شده است ولی این بیضه ها هنوز اسپرم تولید نمی کنند. ولی نظر دانشمندان در

مورد امکان تولید اسپرم از بیضه های آزمایشگاهی در آینده مثبت است.
khabaronline.ir/xkXrf
کد خبر 1876172

https://parsi.euronews.com/2024/02/26/scientists-in-israel-grew-a-pair-of-testicles-in-a-lab-for-the-first-time

کد خبر: 1059597
۲۶ آذر ۱۴۰۱
مدیر گروه فقه پزشکی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) حجت الاسلام محمدعلی قاسمی گفت: در فقه پزشکی بحث نسب بسیار مورد مناقشه است زیرا در عنوان شبیه سازی که تخمک یک خانم را خالی می کنند و سلولی غیر از اسپرم را از همان خانم یا فرد دیگر می گیرند که تبدیل به انسان می شود و سؤال پیش می آید که نسب آن چیست و مباحث ارث آن چه می شود؟ مباحث ضروری و لازمی است که باید انجام شود
در این رابطه برخی ملاک را در نسب تعلق نطقه می دانند و اینجا اشکال پیش می آید برای مثال اگر کسی اسپرم خود را به بانک اسپرم اهدا کند و در اثر آن صد فرزند متولد شود آیا باید به همه این فرزندان نفقه دهد و آن ها از او ارث می برند؟ به نظر می آید در اینجا ملاک انعقاد نطقه به همراه عمل زناشویی باشد
https://hawzahnews.com/xc2ks

مشهور فقیهان اسلامی معتقدند: از آن جایی که جنسیت واقعی خنثای مشکل معلوم نیست، پس وی مجاز به ازدواج نمی باشد؛ چون ممکن است با هم جنس خویش ازدواج کرده باشد.
در مقابل، یک نظر نادر وجود دارد که معتقد است: خنثای مشکل می تواند یک جنسیت را برای خویش انتخاب کند.

این مسأله دارای دو فرض است:
فرض اول: ازدواج خنثای مشکل با یک مرد
فرض دوم: ازدواج خنثای مشکل با یک زن
بر اساس نظر مشهور، ازدواج خنثای مشکل، چه در فرض اول و چه دوم باطل بوده است.
بر اساس نظر غیر مشهور، اگر خنثای مشکل، جنسیت زنانه را انتخاب کرده، ازدواج صحیح بوده است؛
منبع:

https://www.islamquest.net/fa/archive/fa2086

تقریر درس خارج فقه نظام خانواده، استاد: آیت الله اراکی، جلسه 7 ، بحث نکاح، تاریخ 14 دی ماه 1402 شمسی

«… پرسشگر: این ربطی به خنثی ندارد؟
استاد: خنثی یک حرف دیگر است. خنثی این است که هم علامت ذکوریت داشته باشد هم علامت انوثیت، یا هیچ علامتی نداشته باشد؛ اما آن که خُلق ذَکَراً، همیشه ذَکَر است و آن که خُلقت اُنثی، همیشه اُنثی است. …

درس خارج فقه نظام خانواده، بحث نکاح، استاد: آیت الله محسن اراکی، مبحث تغییرجنسیت، جلسه 8 ، تاریخ 26 بهمن 1402

… پرسشگر: وضعیت خنثی چطور است؟
استاد: بحث دو جنسیتی و خنثی، یک بحث دیگر است. خنثی آن است که هم مرد است و هم زن. هم می تواند کار مرد را بکند و هم کار زن را انجام دهد. البته فرضش در فقه ما وجود دارد که اگر کسی خنثی باشد، منتها گفته شده که این باید یا رفتار زنانه داشته باشد یا رفتار مردانه. از نظر فقهی، ملزم می شود یکی از این دو رفتار را انتخاب کند؛ ولی نمی تواند یک جا زن باشد و یک جا مرد. هم زن یکی باشد و از سوی دیگر هم با زنی، ازدواج کند. این کار را نمی تواند انجام دهد.
پرسشگر: اگر یکی از دو وضعیت در او غلبه داشته باشد …
استاد: بحث از غلبه باشد یا نباشد، از نظر فقهی، کسی که جنسیتی دوگانه دارد، نمی تواند در عمل، هم نقش زن را ایفا کند و هم نقش مرد را؛ بلکه باید یکی از این دو نقش را برای خودش انتخاب کند و تا آخر بر همان نقش بماند.
پرسشگر: نمی تواند احتیاط کند؟
استاد: این هم می شود؛ بدین معنا که نه این کار را بکند و نه آن کار را، نه به این معنا که هر دو کار را انجام دهد.
احتیاط، گاهی احتیاط به ترک است و گاهی به فعل. در اینجا می تواند احتیاط به ترک کند.
پرسشگر: …
استاد: هم مسأله ی عسر و حرج است و هم مسأله ی مخالفت قطعیه. به هر حال این ها حدودی است که در شرع ما آمده. …»
پایان نقل قول تقریر درس خارج فقه نظام خانواده استاد اراکی بحث نکاح

مشهور فقهای امامیه، فتوا داده اند که ازدواج کردن برای خنثای مشکل حرام ابدی است بنابراین شخص خنثای به دلیل اینکه خنثای مشکل، جنسیت مردانه یا زنانه او معلوم نیست تا آخر عمر ازدواج بر خنثای مشکل حرام است.
ولی اینکه خنثای مشکل تا آخر عمر شرعاً ازدواج کردن برایش حرام است زیرا مشخص نیست جنسیت او زن است یا مرد؛ مستلزم عسر و حرج برای خنثای مشکل است.
اینکه به خنثای مشکل گفته شود حتی با پیشرفت های پزشکی امروزی هنوز جنسیت مردانه یا زنانه او معلوم نیست محل تأمل است.
علاوه اینکه برای خنثای مشکل اینکه تا آخر عمر حق ازدواج نداشته باشد عسر و حرج زیادی برای او ایجاد می کند.
در هر صورت سیدصادق شیرازی در این مورد خلاف مشهور فتوا داده اند و در فتوایی نادر اجازه ازدواج کردن به خنثای مشکل داده اند. و گفته است:

«خنثای مشکل می تواند یک جنسیت را برای خویش انتخاب کند.
»

آیت الله محسن اراکی ظاهراً نیز مطابق آنچه در درس خارج فقه نظام خانواده بحث نکاح مبحث تغییرجنسیت فرموده اند نظر فقهی نادر سیدصادق شیرازی را پذیرفته اند. زیرا فرموده اند:

«درس خارج فقه نظام خانواده، بحث نکاح، استاد: آیت الله محسن اراکی، مبحث تغییرجنسیت، جلسه 8 ، تاریخ 26 بهمن 1402
… خنثی آن است که هم مرد است و هم زن. هم می تواند کار مرد را بکند و هم کار زن را انجام دهد. البته فرضش در فقه ما وجود دارد که اگر کسی خنثی باشد، منتها گفته شده که این باید یا رفتار زنانه داشته باشد یا رفتار مردانه. از نظر فقهی، ملزم می شود یکی از این دو رفتار را انتخاب کند؛ … از نظر فقهی، کسی که جنسیتی دوگانه دارد، نمی تواند در عمل، هم نقش زن را ایفا کند و هم نقش مرد را؛ بلکه باید یکی از این دو نقش را برای خودش انتخاب کند و تا آخر بر همان نقش بماند…
استاد: هم مسأله ی عسر و حرج است و هم مسأله ی مخالفت قطعیه…»

در هر صورت مطابق این دو نظر فقهی یعنی
نظر سیدصادق شیرازی که خلاف مشهور فقها و فتوایی نادر است
و کلام آیت الله محسن اراکی در درس خارج فقه شان،
خنثای مشکل برای حل مشکل ازدواج خود باید یکی از دو جنسیت مردانه یا زنانه را انتخاب کند و همیشه طبق همین جنسیت منتخب خود رفتار کند. نتیجه اینکه برای تغییر جنسیت خنثای مشکل به مونث بودن صرف اینکه اندام تناسلی زنانه در خنثای مشکل وجود دارد کافی است و پس از آن خنثای مشکل باید یکی از دو جنسیت مردانه و زنانه را انتخاب کند و تا آخر عمر مطابق آن جنسیت رفتار کرده و آنگاه می تواند ازدواج کند.

مشخص نیست که پس چگونه آیت الله محسن اراکی در دیگر افراد عادی که می خواهند تغییرجنسیت دهند؛ می فرمایند که صرف تغییر یافتن اندام تناسلی را برای تغییر یافتن جنسیت کافی نیست و آیت الله اراکی می گویند جنسیت که فقط به اندام تناسلی نیست بلکه تغییرجنسیت نیاز به تغییرات خیلی بیشتری از تغییر یافتن اندام تناسلی دارد،

در حالیکه استاد اراکی، برای حل مشکل ازدواج در خنثای مشکل، صرف وجود اندام تناسلی یک جنسیت مثل اندام تناسلی مونث را کافی می دانند و می گویند سپس خنثای مشکل باید جنسیت زنانه را انتخاب کند و بعد از آن می تواند مطابق جنسیت منتخب خود با یک مذکر ازدواج کند.
یعنی بیش از وجود اندام تناسلی مونث ، برای تغییر جنسیت خنثای مشکل از خنثا به مونث به چیز دیگری نیاز نیست.
یعنی فردی که جنسیت خنثای مشکل دارد برای تغییر جنسیت از خنثای مشکل به جنسیت مونث فقط کافی است که اندام تناسلی مونث را داشته باشد وتمایل داشته باشد مونث باشد. جنسیت وی از خنثای مشکل به مونث تغییر می کند.

بنابراین فقط انتخاب فکری و ذهنی خنثای مشکل برای تغییرجنسیت خنثای مشکل کفایت می کند و مسائل روانی شخص خنثای مشکل که سبب می شود یکی از دو جنسیت مذکر یا مونث را مناسب خود بداند کفایت می کند.
ولی در مورد اشخاص عادی که تغییر جنسیت می دهند استاد اراکی در درس خارج فقه خود می فرمایند مسائل روانی سبب تغییر یافتن جنسیت افراد نمی شود. به تعبیر استاد اراکی روحیات ، مرد را زن نمی کند ،
ولی در مورد خنثای مشکل ایشان می فرمایند طبق روحیات خود، یکی از دو جنس مذکر یا مونث را انتخاب کند و روحیات سبب می شود خنثای مشکل مرد یا زن شود. بین این دو مورد چه تفاوتی است که در خنثای مشکل به سبب روحیات خود یکی از دو جنسیت مثل جنس مذکر را انتخاب کند و صرف داشتن اندام تناسلی آن جنسیت برای تغییر جنسیت او از خنثای مشکل به مذکر کافی است. و چیز دیگر لازم نیست ولی در اشخاص عادی می گویند که تغییر جنسیت به تغییر یافتن اندام تناسلی نیست و تغییرات خیلی زیادی لازم است که امکان وقوع ندارد؟

اگر فردی دوجنسی باشد و هر دو را داشته باشد و جنسیتش زن باشد اما الت مردانه را جراحی نکند
و مردی با این مخالف نباشد و بدون عمل ازدواج کند
مرد فقط حق استفاده از الت زنانه را دارد؟ و مردانه باید بوشیده شود؟
یا اینکه اگر مرد از هر دو بهره ببرد
حکم همجنس بازی صدق می کند؟!
اگر بله حد بر چه کسی جاری می شود؟

http://askdin.com/comment/190800#comment-190800

در فرض سئوال پوشاندن آلت مردانه لازم نیست .
همجنس بازی با آلت مردانه اشکال دارد ولی حکم همجنس بازی را ندارد . (1)
موفق و پایدار باشید
پی نوشت:

  1. استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم

https://makarem.ir/ahkam/fa/home/istifta/278749/

ازدواج با خنثای مشکل دفتر استفتائات آیت الله مکارم شیرازی

حکم نماز جمعه نسبت به خنثی
بنابراین در خروج مرأۀ بحثی نیست. بحثی که در این جا است در مورد خنثی است. مقتضای اطلاقات اولیه این است که بر خنثی واجب است زیرا علی کل مسلم بر آن منطبق است.
حقیقت خنثی
بحثی که اینجا مطرح می شود این است که آیا خنثی حقیقت ثالثه است یا اینکه دو حقیقت بیشتر نیست. برخی منکر حقیقت ثالثه شده اند و استدلال می کنند به ایه ی شریفه که خداوند می فرماید ما هبه کردیم به شما ذکر و انثی را که این به نظر ما دلیل خوبی نیست. زیرا آن آیه در مقام منت و لطف است و عرفی سخن گفته است. به صورت متعارف سخن گفته است. این دلیل نمی شود که خنثی حقیقت ثالثه نباشد. ما در این مسئله اشکال داشتیم و نتوانستیم به باور برسیم که دو حقیقت داریم یا سه حقیقت؛ گرچه به ذهنمان می رسد که بعید است حقیقت ثالثه باشد. لذا با اینکه دلیل منکرین حقیقت ثالثه را قبول نکردیم، لکن حقیقت ثالثه بودن آن را بعید می دانیم. اینکه به دلیل یک تکه گوشتی آن را حقیقتی جدای از زن و مرد بدانیم بسیار بعید است.
کلام صاحب جواهر: شمولیت اطلاقات و عموم نسبت به خنثی
صاحب جواهر فرموده است که فرقی نمی کند که خنثی حقیقت ثالثه باشد یا نباشد؛ زیرا ما اطلاقاتی داریم که آن اطلاقات می گویند که نماز جمعه بر همه واجب است. بعد یک مقیداتی آمده است که عنوان مرأۀ را خارج کرده است. خطابات اولیه شامل این خنثی شده است. شک داریم که زن است یا خیر، (اگر حقیقت ثالثه باشد که پرواضح است که تحت آن عموم وجوب نماز جمعه خواهد بود. اگر حقیقت ثالثه هم نباشد، شک داریم که او زن است یا خیر، آنچه از روایات خارج شده است عنوان زن بودن است و ما شک داریم که خنثی زن است یا خیر) لذا داخل در عموم عام می شود.
مناقشه در کلام صاحب جواهر
ما می گوییم اگر حقیقت ثالثه باشد کلام صاحب جواهر واضح است اما اگر حقیقت ثالثه نباشد، تمسک به عام در شبهه مصداقیه می شود. مگر اینکه تمسک کنیم به اینکه اصل عدم زن بودن است که این نیز استصحاب عدم ازلی است که در نظر سابقین جریان نداشته است. بنابراین احد الامرین است: یا اینکه تمسک به عام در شبهه مصداقیه را جاری بدانیم، یا اینکه استصحاب عدم ازلی را جاری بدانیم. مرحوم صاحب جواهر می گوید این مخصص شبهه صدق دارد، لذا داخل در عمومات می شود. ولی اشکالش این است که یا باید تمسک به عام در شبهه مصداقیه را جاری بدانیم، یا استصحاب عدم ازلی را جاری بدانیم یا اینکه مبنای محقق نایینی را بپذیریم:
مبنای محقق نایینی
محقق نایینی رحمه الله فرموده است: وقتی عمومی الزامی داشتیم و یک حکم ترخیصی وارد شد، تا احراز نکنیم مخصص را، باید به آن عموم عام عمل کنیم. شاید در ذهن صاحب جواهر نیز همین مطلب بوده باشد. ادله می گوید بر هر کسی واجب است، ادله ی استثناء می گوید مگر اینکه زن باشد. شک داریم که این خنثی زن است یا خیر، باید به عمومات عمل کنیم. هر گاه عام مطلق الزامی داشتیم که مخصص تخصیصی آمد، هر جا شک در مخصص بودن داشتیم باید به عام عمل کنیم.
مختار نهایی استاد: برائت
تمسک به عام در شبهه مصداقیه که عرفی نیست، استصحاب عدم ازلی نیز مورد قبول نیست، کلام محقق نایینی را نیز ما در گذشته نتوانستیم قبول کنیم. بعد از این که این سه راه حل گنار گذاشته شد بحث می شود که شک داریم که جمعه بر خنثی واجب است یا خیر، برائت جاری می کنیم و می گوییم در حق او وجوب تعیینی ندارد.

جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج11، ص259.

http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1280&pid=5777

یکی از مسائل مربوط به تغییر جنسیت، ادعای صادر شدن فتوای منسوب به امام خمینی (ره) برای شخصی به نام «مریم خاتون ملک آرا» بوده است که قبل از تغییر جنسیت نام «فریدون ملک آرا» را داشته است.
به نظر می رسد احتمالاً اکثر افرادی که ملک آرا در مورد روند صدور فتوای امام خمینی (ره) در مورد خودش نام برده است اکنون در قید حیات نیستند.
مریم خاتون ملک آرا (متوفی در ۶ فروردین ۱۳۹۱ ) نقل می کند که زمانی که نامش «فریدون ملک آرا» بوده است این فتوا را از امام خمینی (ره) دریافت کرده است و برای توضیح روند صدور این فتوای مدعی شده بوده است که :

«در سال ۱۳۶۳ از طریق دفتر احمد جنتی نامه‌ای برای سید روح‌الله خمینی نوشت بوده است که جوابی که آمد شبیه به فتوای اول بود، مربوط به افراد دو جنسیتی می‌شد. »

برای دیدن منبع اینجا را کلیک کنید

آیت الله احمد جنتی عضو فعلی شورای نگهبان قانون اساسی و رئیس فعلی مجلس خبرگان رهبری هم اکنون نیز در قید حیات هستند و نقل شده است این ادعای مریم ملک آرا را از آیت الله جنتی سوال کردند ولی ایشان ادعای نقل شده توسط مریم خاتون ملک آرا (متوفی در ۶ فروردین ۱۳۹۱ ) را مبنی بر ارسال نامه ای توسط دفتر آیت الله جنتی به امام خمینی(ره) در موضوع تغییر جنسیت را تاکنون نشنیده و کاملاً بی اطلاع بوده اند و قاطعانه گفته اند که هیچ چیزی مربوط به این موضوع به خاطر نمی آورند. مطابق نقل نزدیکان آیت الله احمد جنتی احتمالاً کل این حوادث نقل شده توسط مریم ملک آرا مثل اینکه بعد از صدور فتوای امام خمینی (ره) در حالیکه مریم ملک آرا هنوز عمل جراحی تغییر جنسیت را انجام نداده بوده است:
«آیت الله خامنه‌ای (رئیس‌جمهور وقت) برای من چادر و مقنعه بریدن و با صلوات و تبریک من رو وارد حجاب اسلامی کردند.»

برای دیدن منبع خبر اینجا را کلیک کنید

ساختگی و دروغ است. مریم ملک آرا سالها بعد از درگذشت امام خمینی (ره)، ظاهراً بعد از سال 1371 شمسی عمل جراحی تغییر جنسیت را در تایلند انجام داد. ولی دربازگشت به کشور ایران در فرودگاه تهران دچار مشکل شد زیرا بعد از عمل جراحی تغییر جنسیت در تایلند پوشش زنانه پوشیده بود در حالیکه گذرنامه با نام مذکر داشت. به عبارت دیگر علیرغم ادعای اینکه سالها قبل از درگذشت امام خمینی(ره) فتوای تغییر جنسیت را دریافت کرده است، هنوز اسم و مشخصات سجلی خود را به جنسیت مونث تغییر نداده بود.

حجت‌الاسلام دکتر محمدمهدی کریمی نیا:

به دفتر مرحوم آیت‌الله میرزا جواد تبریزی زنگ زدم تا درباره «جواز یا عدم جواز تغییر جنسیّت» سؤال کنم. اتفاقاً خود ایشان گوشی تلفن را برداشت! از ایشان درباره عمل جرّاحیِ تغییر جنسیّت سؤال کردم، ایشان درباره نوع عمل و مصادیق سؤال فرمودند. وی در مورد … عمل جرّاحی خنثای مشکل و تبدیل وی به دختر یا پسر، ایشان فرمودند: خنثای مشکل اگر می‌تواند (توانایی مالی و جسمی و …)، بر وی واجب است، عمل جرّاحی به منظور تغییر جنسیّت داشته باشد.
از نظر ایشان، … جنسیّتِ خنثای مشکل، نامعلوم است و زندگی برای وی با هرج و دشواریِ شدید همراه است. بسیاری از اَعمال و رفتارهای عبادی، فقهی و حقوقی، منوط به این است که جنسیّت فرد روشن باشد. جنسیّت خنثای مشکل با ابهامِ جدّی مواجه است. معلوم نیست که آیا خنثایِ مشکل، مرد است یا زن؟!
از این رو، مشهور فقهای شیعه معتقدند که خنثای مشکل نباید ازدواج کند؛ چون اگر خنثای مشکل، با مرد ازدواج کند، شاید خنثایِ مشکل، مرد باشد، بنابراین ازدواج وی، با همجنس بوده و مصداق همجنس بازی و لواط خواهد بود. همچنین اگر خنثایِ مشکل، با زن ازدواج کند، شاید خنثای مشکل، زن بوده و باز در این صورت، ازدواج وی، با همجنس خواهد بود. در چنین وضعیّتی دو تن از فقهای معاصر شیعه؛ یعنی حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی و حضرت آیت‌الله میرزا جواد تبریزی معتقدند بر خنثای مشکل واجب است عمل جرّاحی به منظور تغییر جنسیّت انجام دهد.

https://qom.shafaqna.com/FA/185447

درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست

98/08/15
موضوع: فقه القضا/ آیات الاحکام دو/ جلسه‌ اوّل

﴿فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ﴾ … حالا این‌هایی که آقایان بحث را می‌برند در تغییر در خلقت، قهراً می‌دانید خیلی گیر می‌کنند. … گفته‌اند تغییر نقص‌گونه، تغییری که به نقص در خلقت. از این‌هایی که گفتیم نقص هست مثل اخته کردن یا عقیم کردن، نقص است. امّا مثل تغییر جنسیت نمی‌توانیم بگوییم نقص است، از یک جنس می‌رود به یک جنس دیگر.

http://sath3.eshia.ir/feqh/archive/text/alidoust_abolghasem/feqh6/98/980815/

آیت‌الله محسن اراکی، رئیس مرکز تحقیقات علمی حکومت اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: جای گله از صداوسیما داریم؛ کارمندان و سیاستگذاران این سازمان باید عقولی مانند مطهری باشند. صداوسیمایی که وظیفه دارد دانشگاه باشد، چقدر در تبیین مسائل با حوزه همکاری کرده است؟؛ با مدیریت حوزه هماهنگ کنید؛ حوزه صاحب دارد. گاه سخنان کارشناسان عرق شرم بر من جاری می کند و این نشان می دهد باید از حوزه و مدیریت حوزه سؤال کرد و کارشناس متخصص را دعوت کرد تا بتواند مسائل دینی و حکومتی را تبیین کند.
وی با اشاره به سخن یکی از کارشناسان صداوسیما در خصوص دیدن یک نور از حرم حضرت عباس به سمت قلب یک نفر، بیان داشت: این چه مزخرفاتی است که منعکس می کنید و خرافه پرستی می کنید؟ علمای ما زحمت کشیدند که مردم را به اصالت اسلامی برسانند اما این چه صداوسیمایی است که درست کردید؛ خرافه پرستی و بت پرستی باید از رسانه ملی ترویج بشود؟ ما از صداوسیما جمهوری اسلامی انتظار داریم مسائل را از زبان کارشناسان متخصص مطرح کند.
منبع:
کد خبر: ۷۵۷۳۸۱

https://rasanews.ir/003B1p

ماجرای تابش نور از حرم حضرت عباس به قلب سید هاشم حداد و آیت الله کمیلی که مورد اشاره آیت الله اراکی قرار گرفته است در کتابی با عنوان «شاه شمشاد قدان» آمده است.
آیت الله کمیلی که اکنون هم در قید حیات و از اساتید دروس خارج فقه و استاد عرفان عملی حوزه علمیه هستند، وقوع تابش نور از حرم حضرت عباس به قلب هاشم حداد و قلب آیت الله کمیلی را برای مولف کتاب «شاه شمشاد قدان» نقل کرده اند و مولف این ماجرا را در کتاب خود نقل کرده است.
مولف کتاب «شاه شمشاد قدان» این ماجرا را از آیت الله کمیلی استاد دروس خارج فقه و عرفان عملی در حوزه علمیه قم نقل قول کرده است.
سپس این ماجرا در کتاب دیگری به نام «دلداده: خاطرات و بیانات آیت الله کمیلی خراسانی» و به نقل از کتاب «شاه شمشاد قدان» منتشر شده است.
مولف کتاب
«دلداده: خاطرات و بیانات آیت الله کمیلی خراسانی»
یکی از اساتید دروس خارج فقه و استاد اخلاق حوزه علمیه و از سخنرانان صدا و سیما به نام «سید عباس موسوی مطلق» می باشند.
خراسانی» نقل کرده است.
یعنی ابتدا آیت الله کمیلی خاطره خود را برای مولف کتاب «شاه شمشاد قدان» نقل کرده است و بعد از انتشار کتاب «شاه شمشاد قدان» ، یکی از اساتید دروس خارج فقه و استاد اخلاق و سخنران صدا و سیما، در کتاب خود به نام «دلداده: خاطرات و بیانات آیت الله کمیلی خراسانی» این خاطره را از کتاب «شاه شمشاد قدان» نقل قول کرده است.

تجلي نور اباالفضلي به قلب آيت حق مرحوم حاج سيد هاشم حداد و …
به نام حضرت دوست
امام علی (ع) فرمودند: پرهیزکاران دلي غمین و بی‌آزار دارند، ظاهرشان نزار و کم نیاز و پارسایند. دنیا آنها را خواست و آنان دنیا را نخواستند و به دنبالشان دوید و آنان او را درمانده ساختند. (تحف العقول صفحه 155)

تجلي نور اباالفضلي به قلب آيت حق مرحوم حاج سيد هاشم حداد و …
دقيقا به خاطر دارم در يكي از مسافرتهاي خودم از نجف اشرف به كربلاي معلي جهت زيارت امام حسين و حضرت ابوالفضل صلوات الله عليهما مشرف شدم. سپس براي ديدار ايشان رفتم. وجود نوراني اش در اتاقي خلوت بود كه در آن جز و من ايشان كسي نبود. زانو به زانوي ايشان نشسته، استفاده مي كردم. در اين هنگام يك دفعه متوجه شدم نوري بسيار شفاف، مانند شعاع آفتاب، از ناحيه مرقد مقدس ابوالفضل العباس كه خانه استاد در خيابان حضرت ابوالفضل بود به منزل ايشان طلوع كرد و مستقيما به قلب شريف ايشان وارد شد و از قلب نوراني ايشان به قلب اينجانب (آيت الله كميلي) كه كنارش بودم ، سرايت كرد و هر دوي ما در احاطه نوري ابوالفضلي قرار گرفتيم.
و از آن فيوضات الهي خيلي بهره مند شديم و هنوز هم هر وقت به اين خاطره خوش فكر مي‌كنم، از ولايت اين انوار خوشحال مي گردم.

پی نوشت:اتفاقا خیلی جالب و جذاب است که فتح باب مرحوم آیت الله قاضی (ره) و مرحوم آقای حداد توسط حضرت ابوالفضل (ع)صورت گرفته است. بدین ترتیب که: یکی از بزرگان می فرمودند: عارف کامل مرحوم آیت الله قاضی (ره) چند سال اول سلوکش هیچ فتح بابی برای ایشان صورت نگرفت. لذا برای توسل به حضرت سید الشهدا صلوات الله علیه هرشب نماز مغرب به حرم امام حسین صلوات الله علیه و نماز عشا را به حرم حضرت ابالفضل صلوات الله علیه می رفته استُ بلکه در این بین عنایتی بشود. تا اینکه یک شب در حالی که به حرم حضرت عباس صلوات علیه می رفته به یک سید دیوانه برخورد می کند که به او می گوید: “آقای قاضی ‌‌! امروز ملجا تمام اولیای خدا حضرت ابالفضل است.”
آقای قاضی باشنیدن این جمله بی هوش می شود. او را به حرم حضرت عباس صلوات الله علیه می آورند و به گفته خود ایشان مرگ راجلوی چشمانش تصور می کندُ که ناگهان با مدد قمر بنی هاشم صلوات الله علیه پرده ها کنار می روند و آنچه که باید به ایشان بدهندُ می دهند. (منبع کتاب شاه شمشاد قدانُ مولف سید محمد حسینی)

فتح باب مرحوم سید هاشم حداد
سبط بزرگوار موحد عظیم الشان عارف باللهُ مرحوم حاج سید هاشم حداد حجت الاسلام و المسلمین سید علی حداد - که ساکن مشهد مقدس و داماد استاد کمیلی است- در حالات این بزرگوار می نویسد:
«راه سیر و سلوک همان کربلا است. شروع از کربلا فنا در خدا و بقا بعد از فنا نیز کربلا است و دروازه این راه سید الاولیاء آقایمان ابوالفضل العباس صلوات الله علیه است و فنا مرحوم سید حداد در صحن حضرت ابوالفضل العباس صلوات الله علیه اتفاق افتاد. پس کربلا و زیارت حسین صلوات الله علیه همان زیارت خداوند در عرش است.»
ایشان می گوید مرحوم حداد (ره) فرمودند:
«خرجت فی یوم من حرم ابی الفضل العباس فرایت تمام اجزاء بدنی تفرقت الی ذرات صغیره و لم یبق منی شیئا ثم رجعت الی اصلها الاول» یک روز از حرم حضرت ابی الفضل (ع) خارج شدم پس دیدم تمام اجزای بدنم به جزءهای کوچکتری تقسیم و متفرق شده اند و چیزی از من باقی نمانده است. پس از آن به جای خودشان برگشتند. (منبع کتاب عارف فی الرحاب القدسیه نوشته سید علی حداد ص ۱۴۷. )

مطلب فوق در کتاب دلداده: خاطرات و بیانات آیت الله کمیلی خراسانی نقل شده است:
«کتاب دلداه صفحات ۵۰ و ۵۱»

به راستی که قلم و زبان را یارای تکلم و نگاشتن نیست و با هیچ واژه ای نمی توان حق مطلب را ادا نمود و حضرت حافظ در وصف این عارفان چه نیکو سرودند آنجا که فرمودند:
« آدمي در عالم خاكي نمي آيد بدست عالمي ديگر ببايد ساخت و از نو آدمي»

منبع: وبلاگ تزکیه نفس

http://taharat.blogfa.com/post/47

همانطور که از محتوای سخنرانی ها و جلسات استاد دروس خارج فقه جناب سیدعباس موسوی مطلق در کانال ایتای مشخص است، سخنان ایشان جمع آوری از کتب نیست بلکه به نظر می رسد ایشان به عنوان یکی از اساتید اخلاق مطالبی را که از اهل معنا و اولیای الاهی در جلسات خصوصی به ایشان گفته می شود را بیان می کنند. یعنی از برخی مطالب کانال ایتای ایشان استنباط می شود که برخی از سخنان ایشان انتشار کلام اولیاء اللهی و اهل معنایی است که در جلسات خصوصی به این استاد اخلاق شفاهاً القا شده است. بطور مثال به این نمونه که در کانال ایتای خودشان منتشر کرده اند توجه نمایید:

دیشب نیمه های شب به ملاقات یکی از اولیاء الله رفتم و با ناراحتی عرض کردم به این قرائن و این گفته های بزرگان اهل معنا آیت الله رئیسی امید آینده ایران بودند و اجل حتمی او حالا حالاها نباید باشد!!؟؟؟
آن ولی خدا گفت :
بله درست است اما هم شهادت ایشان باعث برکاتی فوق العاده برای انقلاب و تشیع دارد هم اینکه مطلع هستم دوتا دعا داشته که مستجاب شده است :
یکی شب قدر که با سوز دل شهادت خواسته و امام رضا علیه السلام را شفیع این درخواست نموده و مستجاب شده است؛
دوم شب عملیات وعده صادق سجده رفت و گفت خدایا اگر این حمله صدماتی برای مردم دارد من را قربانی بفرما…

https://eitaa.com/s/moosavi_motlagh/5542

مشخصات کتاب شناسی، کتابهای فوق:

کتاب شاه شمشاد قدان: سیری در زندگی و کرامات حضرت ابوالفضل العباس (ع)
مؤلف: سیدمحمدرضا حسینی
ناشر: هنارس
زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 297.984
سال چاپ: 1384
نوبت چاپ:
2تیراژ: 5000 نسخه
تعداد صفحات: 128
قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)
شابک 10 رقمی: 9649506985
شابک 13 رقمی: 9789649506982

++++++++++++++++++++++++++

کتاب عارف فی الرحاب القدسية
نویسنده: سید علی موسوی حداد (نوه سید هاشم حداد)
ناشر: منشورات الرضا / بیروت
تاریخ نشر: ۱۴۲۸ ه.ق
تعداد صفحات: ۳۰۶
زبان: عربی

https://eitaa.com/s/tasnim_pdf/1491

https://eitaa.com/s/basir_mn/122602

+++++++++++++++++

کتاب دلداده: خاطرات و بیانات آیت الله کمیلی خراسانی
مؤلف: سیدعباس موسوی‌مطلق
ناشر: آثار دانشوران
زبان: فارسی
رده‌بندی دیویی: 297.998
سال چاپ: 1389
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 3000 نسخه
تعداد صفحات: 152
قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)
شابک: 9786005775013

https://www.gisoom.com/book/1664605/

+++++++++++++++++++++++

لینکهایی برای آشنایی با اساتیدی که نام شان در بالا آمد:

برای آشنایی با بیش از شصت جلد 60 کتاب تألیف شده توسط استاد دروس خارج فقه و استاد اخلاق و عرفان و سخنران و کارشناس برنامه های صدا و سیما؛ سیدعباس موسوی مطلق به لینکهای زیر مراجعه نمایید:

https://eitaa.com/moosavi_motlagh

سایت رسمی استاد سیدعباس موسوی مطلق سخنران صدا و سیما و استاد خارج فقه و استاد اخلاق

https://moosavimotlagh.com/

برای دیدن اجازه نامه های استاد سیدعباس موسوی مطلق اینجا را کلیک کنید

https://moosavimotlagh.com/category/18013/اجازات

++++++++++++++

برای آشنایی با «استاد آیت الله محمدصالح کمیلی خراسانی» استاد درس خارج فقه و استاد عرفان عملی حوزه علمیه قم و لیست تألیفات ایشان می توانید به سایت رسمی «استاد آیت الله محمدصالح کمیلی خراسانی» مراجعه نمایید:

https://www.komeily.com/?p=172

برای دیدن مدارک و اجازه نامه های آیت الله کمیلی به لینک زیر در سایت رسمی آیت الله کمیلی مراجعه نمایید

https://www.komeily.com/مدارك-اجازه-نامه-هاي-آيت-الله-كميلي/

درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی

موضوع: فقه الاسره/تغییر جنسیت

چیستی و تعریف تغییر جنسیت
تبیین معنای تغییر جنسیت و تعیین محل بحث :
قبل از ورود در اصل مساله و بررسی فقهی آن پیشتر لازم است تنقیح موضوع شود تا محل بحث نزاع آشکار شود. و اما تعریف تغییر جنسیت به دو صورت قابل تصور است.
الف) یکی اینکه هریک از مرد یا زن به گونه ای تغییر کند که هم از جهت غریضه جنسی و هم میل شهوانی و هم آلات تناسلی (اعم از رحم و عورت و ثدیین) و هم موی سر و صورت و بلکه دست و پا کلا به گونه ای عوض شود که مرد از اساس تبدیل به زن شود یا بالعکس
بر این اساس می گوییم ، تغییر جنسیت به معنای فرض اول در اختیار بشر نیست و این فعل مختص به قدرت خدای حکیم و قادر است
ب) گاهی دیگر از اوقات تغییر جنسیت به صرف تغییر آلت تناسلی ست که یک آلت تناسلی مخفی زیر پوست با عمل جراحی بیرون کشیده شود و یا بالعکس و مقداری از ظواهر هم تغییر کند.
بر این اساس می گوییم ، تغییر جنسیت به معنای فرض اول در اختیار بشر نیست و این فعل مختص به قدرت خدای حکیم و قادر است بنابراین آنچه که اینجا محل کلام است تغییر جنسیت نسبی است نه واقعی که در این رابطه بین فقها اختلاف است.

اثبات عدم امکان تغییر جنسیت واقعی:
و اما قبل از بررسی قولین لازم است که برای بهتر روشن شدن محل نزاع عرض بکنیم که با استشهاد به روایت صحیحه ای ثابت می شود که تغییر جنسیت به معنای واقعی کلمه که از درون و بیرون و همه صفات و حالات بوده باشد این امر مقدور و ممکن برای بشر نیست فلذا محل بحث هم نمی باشد.

ذکر صحیحه محمد بن قیس در اثبات تغییر جنسیت فی الجمله و عدم امکان تغییر جنسیت بالجمله
بیان ذلک :
ما روی فی صحیحه محمد بن قیس عن ابی جعفر الباقر علیه السلام :
إِنَّ شُرَيْحاً الْقَاضِيَ بَيْنَمَا هُوَ فِي مَجْلِسِ الْقَضَاءِ إِذْ أَتَتْهُ امْرَأَةٌ فَقَالَتْ أَيُّهَا الْقَاضِي اقْضِ‌ بَيْنِي‌ وَ بَيْنَ خَصْمِي
فَقَالَ لَهَا وَ مَنْ خَصْمُكِ قَالَتْ أَنْتَ قَالَ أَفْرِجُوا لَهَا فَأَفْرَجُوا لَهَا فَدَخَلَتْ فَقَالَ لَهَا وَ مَا ظُلَامَتُكِ
فَقَالَتْ إِنَّ لِي مَا لِلرِّجَالِ وَ مَا لِلنِّسَاءِ
قَالَ شُرَيْحٌ فَإِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام يَقْضِي عَلَى الْمَبَالِ … .
وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج26، ص288، أبواب میراث الخنثی و ما اشبهه، باب2، ح5، ط آل البيت.

تحلیل روایت محمد بن قیس:
همانطور که ملاحظه می فرمایید در این روایت بر اساس فرمایش حضرت به صرف وجود فرج و رَحِم و حتی امکان حاملگی به نحو طبیعی دلیل بر اثبات انوثیت آن خنثی و بلکه حتی میل به مماثل هم دلیل بر اثبات آن جنسیت نمی شود یعنی اگر علائم تا این حد جدی و پر رنگ و شدید هم بوده باشد باز هم دلیل بر تغییر جنسیت نمی شود.

اگر هم بنا شود طبق قاعده تبعض در حجیت به آن روایت عمل شود (البته بر اساس شرائط خودش که یصح السکوت بوده باشد) قهرا باز هم ضد مقصود ماست چرا که وقتی شخص هم قدرت حامله شدن داشته باشد و هم قدرت حامله کردن داشته باشد و بعد حکم به رجولیت آن هم بشود بالبداهه این همان تغییر جنسیت واقعی خواهد بود و نه نسبی و اضافی

ان قلت : برخی از فقها می فرمایند … از برخی از آیات شاید بتوان این ادعا را ثابت کرد که بشر قدرت تغییر جنسیت را دارا است مثل آیه 119 سوره نسا : ﴿وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّه‌﴾
که در این آیه کریمه اشاره به نقشه های شیطان دارد که سوگند خورده است علیه انسان اجرا بکند که در این قسمت از آیه یکی از نقشه های شیطان همین است که انسان را اغوا و وادار بکند تا آنکه در خلقت الهی دست ببرد و آن را تغییر دهد فلذا به حسب ظاهر آیه کریمه مقصود و مدعا ثابت می شود.

بررسی آیه 119 نساء در مقام
بررسی استدلال به آیه 119 سوره نساء بر امکان تغییر جنسیت واقعی
لکن این ادعا و این استدلال از نظر ما مردود است. چرا که در آیه کربمه احتمالات متعددی و مختلفی وجود دارد که این ادعای شما جزء احتمالات ضعیف و رده پایین آن است فلذا قهرا در اثبات یک مطلب مهم این چنینی نمی توان به استدلالی تمسک کرد که دارای احتمالات متعدده کذایی باشد.
و اما احتمالات مذکور در آیه کریمه :
1- بعضی از مفسرین مثل ابن عباس و امثال ذلک گفته اند مقصود در آیه کریمه دین خدای متعال است یعنی شیطان با تحریک و وسوسه بندگان کاری می کند که انسان ها با دست خودشان دین را تغییر دهند و منظور از تغییر در دین عبارتست از تحلیل حرام و تحریم حلال. در تایید این تفسیر روایتی از امام صادق علیه السلام وارد شده و هکذا آیه 30 از سوره مبارکه روم موید همین احتمال است.
2- برخی دیگر از مفسرین مثل عکرمه و امثال ذلک می گویند : منظور آیه کریمه از تغییر خلق الهی توسط وسوسه شیطان عبارتست از عقیم کردن
3- برخی دیگر از مفسرین مثل ابن مسعود می گویند : مقصود خال کوبی است.
4- برخی دیگر از مفسرین گفته اند : منظور تصرف در خورشید و ماه و سنگ است که از این مخلوقات منافع اصلی خودش فراموش شود و استفاده صحیحش منحرف شود و آنها را به عنوان بت مسجود و معبود خود قرار دهند.
و امثال ذلک …
خلاصه اینکه بر اساس احتمالات متعدد در این آیه کریمه وقعی و وجهی برای تمسک به یک احتمال ضعیف و دور از قرائن آیه کریمه برای اثبات مدعای به این مهمی نیست.

مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة، الشيخ الطبرسي، ج3، ص173.
مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة، الشيخ الطبرسي، ج3، ص173.
مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة، الشيخ الطبرسي، ج3، ص174.
مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة، الشيخ الطبرسي، ج3، ص174.

منابع:
درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی
1402/08/29
موضوع: فقه الاسره/تغییر جنسیت /چیستی و تعریف تغییر جنسیت
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/mirahmadi/feqh/1402/14020829/

درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی
1402/09/11
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/mirahmadi/feqh/1402/14020911/

درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی
1402/09/12
موضوع: فقه الاسره/تغییر جنسیت /بررسی آیه 119 نساء در مقام
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/mirahmadi/feqh/1402/14020912/

درس خارج فقه استاد سیدمحمد میراحمدی
1402/08/30
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/mirahmadi/feqh/1402/14020830/

درس فقه استاد علیرضا اعرافی
1402/07/01
موضوع: نکاح/مبحث نگاه/حکم خنثی/مقدمات
مقدمه
خنثی مشکله آن است که آن علائم و نشانه‌هایی که برای تعیین وضع خنثی از لحاظ مذکریت و مؤنثیت تعریف شده است در او نباشد. خود این علائم هم خیلی محل بحث است شاید اینجا در این سلسله مباحث به آن نپردازیم ولی اشارات کلی خواهیم داشت… .
آیا علائمی که در روایات ذکر شده است تعبدی است؟ یا اینکه تعبدی نیست؟ تعبدی باشد آیا فقط باید به آن‌ها اعتماد کرد؟ یا نمی‌شود به علائم دیگر مراجعه کرد؟ خیلی داستان دارد… .
این مطلب را هم مستحضر باشید که تفاوت مرد و زن به این مفهوم اولی که گفته شد مقوله‌ای است که از ابتدای شکل‌گیری نطفه آغاز می‌شود و در تنظیمات کروموزوم‌ها و مسائل ژنتیکی از آنجا تعیین می‌شود که فرمول‌های آن از نظر علمی در ژنتیک تعیین کرده‌اند و مشخص است که چگونه این عناصر ترکیب می‌شود نتیجه‌اش زن شدن است و در چه حالاتی نتیجه آن شکل‌گیری مرد است در جنین، این در آنجا معلوم شده است. این از لحاظ پایه شکل‌گیری فرد است بعد هم همان مبدأیی می‌شود که آلات و جهازات تناسلی متفاوت بشود از همان پایه ژنتیک شروع می‌شود و شکل بدن از لحاظ جهازات تناسلیه تعیین می‌شود و همین‌طور از لحاظ ترشح هورمون‌ها و به دنبال آن تمایلات و مسائل دیگری که روشن هست.
این یک قاعده معینی دارد در نظام خلقت که در دانش ژنتیک خیلی روی این کار شده است و به آناتومی و دانش‌های مرتبط با همین مقوله کارهای زیادی انجام شده است، بسیار چیزهایی که ابهام و اجمال داشته است امروز روشن شده است تدقیق شده است و فوق‌العاده هم پیشرفت انجام شده است در حدی که تصرفات در اینکه کسی زن بشود یا مرد بشود چندان مشکل نیست، یک کم دیگر علم ژنتیک جلو برود به راحتی می‌تواند آن‌ها را تصرف بکند، دختر بشود یا پسر بشود خیلی آسان در آینده نزدیک خواهد بود و الان هم امکان‌پذیر هست.
منظور این است که این ریشه در بحث‌های DNA ژنتیک و آن عناصر اصلی و ژن‌هاست و بعد آن‌ها رشد می‌کند و به جهازات تناسلی متفاوت درمی‌آید و همین‌طور هورمونی و امثال اینها…
در خنثی آن‌ها که جهازات مشترک دارند گفته شده است این حق خودش است که هر کدام را خواست تعیین بکند به لحاظ مباحث حق و حقوق بشری و امثال اینها.
در بعضی از بحث‌ها این‌جور مطرح شده است که اگر بچه‌ای گرایش‌های دوطرفه و جهازات طرفین را دارد باید گذاشت بزرگ‌تر بشود و خود انتخاب کند و دیگران نمی‌توانند انتخاب کنند.

https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/arafi/feqh/1402/14020701/

++++++++++++

درس خارج فقه استاد هادی نجفی
1400/09/17
موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/حد اللواط /حرمت لواط
در تمام دنیا همجنس بازی قبیح شمرده می‌شود و فطرت انسانی لواط را عملی قبیح می‌شمارد و آن را انحراف جنسی تلقی می‌کند.
قابل ذکر است که بهانه هایی من جمله … توهّم وجود ژن موسوم به تمایل به همجنس در بدو انعقاد نطفه نیز قابل پذیرش نیست و در صورت وجود آن، تمایلات به همجنس با تغییر جنسیت یا استفاده از دارو قابل رفع می باشد هر چند ما تغییر جنسیت را جایز نمی‌دانیم

https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/najafi_hadi/feqh2/1400/14000917/

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
94/12/02
تبديل زن به مرد و به عكس و احكام آن

اما اشكالي كه تازه آورده است علم اين است كه تبديل جنسيت مي‌كند، مرد را مبدّل مي‌كند به زن، زن را مبدل مي‌كند به مرد. اين تبديل جنسيت البته مرد را مبدّل مي‌كند به زن كه شنيدم ولي زن را نشنيده‌ام ولي آن هم امكانش باشد. بعد از كه اين تبديل صورت گرفت مسئله محرم و نامحرم چه مي‌شود؟ يك عده آثار دارد، آثار محرم و نامحرم دارد،‌ آثار ارث دارد،‌آثار ارتباط و رفت و آمد با محارم شخصي و نسبي دارد. كلّ اين برنامه‌ها مترتب بر اين مسئله است.

سوال:
پاسخ: بحث اين است كه اگر چنانچه تبديل جنسيت صورت گرفت با تمام خصوصيات كه عين مرد زن بشود و زن مرد بشود كه نمي‌شود. اما از لحاظ علمي هر انساني داراي دو جنبه است، مرد هم هورمون‌هاي انوثيت دارد و زن هم هورمون‌هاي ذكوريت دارد. براي بعضي‌ها يك مقدار هورمون مخالف يك نزعاتي هم دارد. مرد حالت زنانه يا زن حالت مردانه اينها از نظر علمي است اما اگر آن را تقويت كنند كه از نظر علمي تقويت مي‌شود و وسيله و آلت اينها را تنظيم بكند تبديل هست اما عين زن بارداري، رحم اينها درست است كه انجام نمي‌شود. اما تبديل مي‌شود مردي كه زن شده است الان به اضافه تقويت هورمون‌هاي زنانه درست آن قسمت حالت زنانه را از نظر جسماني در يك حدي دارد ولي زن كامل كامل كه آفريده نشده و نبوده. منتها تبديل است و اين تبديل در حدّ بالاي هفتاد درصد است. اين مسئله را تا جايي كه تحقيق كرده‌ايم تبديل كامل صد درصد نيست ولي تبديل در حد بالاي هفتاد درصد است، اين را چه حكمي درباره‌اش جاري بكنيم؟ قواعد و اصول چه مي‌گويد و فتوا چه خواهد بود؟ از لحاظ قواعد و اصول اگر بگوييم استصحاب جاري كنيم جايي براي جريان استصحاب وجود ندارد چون كه تغيير موضوع شده است. تغيير موضوع مانع از جريان استصحاب است. اگر برائت جاري كنيم برائت از يك حكم جاري كنيم برائت متعارض است كه از تكليف جنس مونث برائت جاري كنيم معارض است با برائت از تكليف جنس مذكر. برائت هم متعارض است. و استصحاب هم جا ندارد. اصل در اينجا كارساز نيست. بعد از كه اصل كارساز نبود، عمل به احتياط بود، بعد از كه عمل به احتياط كرديم در اينجا مي‌توانيم بگوييم كه از هر دو جهت كه به مشكل بربخورد بايد اجتناب كند. مرد از عورت زن چطور اجتناب مي‌كرد بايد اجتناب كرد و زن از عورت مرد و از مثلاً موي سر زن چطوري بود، الان بايد به موي سر اگر مرد بوده قبلاً به موي زن نگاه نكند. و آن احكامي كه بر مرد جاري بود هم رعايت بشود احكامي كه بر زن جاري بود كه حجاب حفظ كند.

سوال: عسر و حرج مي‌شود
پاسخ: اگر عسر و حرج بشود كه اين مطلبي بود كه گفته شد. جواب اصلي كه براي عسر و حرج داده مي‌شود، اگر كسي به سوء اختيار خودش را به حرج بياندازد حكم حرجي از او رفع نمي‌شود.

قاعده «الامتناع بالاختيار لا ينافي الاختيار»
اينجا جايي است كه خودش قاعده «الامتناع بالاختيار لا ينافي الاختيار» اينجا كه اختيار ندارد الان ولي منافات به اختيار ندارد و منظور از اختيار دوم قدرت شرط تكليف است، امتناع كرده است يعني قدرت را از خود نفي كرده است، «بالاختيار» اين دو تا اختيار به دو تا معني است. منظور از دو اختيار در اين قاعده دو تا معني است: معناي اول اختيار اختيار خود مكلّف است و معناي دوم از اختيار قدرت در تكليف است. «الامتناع» يعني تكليف را ممتنع و مسلوب القدره ساخت، خودش را مسلوب القدره ساخت بالاختيار به اختيار خودش، «لا ينافي الاختيار» اين منافات ندارد آن اختيار و قدرتي كه شرط در تكليف است. آن شرط در تكليف است چون خودش به اختيار خودش از خودش سلب قدرت كرده است. «يوخذ بنقيض مطلوبه» اينجا تكليف دارد، تكليف كه داشت اگر به مشقّت روبرو شده است مشقتي است كه خودش به خود خريده است. اينجا نه عسر موجب رفع حكم مي‌شود و نه حرج. بنابراين ما براي حكم احتياط هيچ مشكلي نداشتيم مگر عسر و حرج كه جواب آن را گفتيم.

https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/mostafavi/feqh/94/941202/

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
94/12/08
موضوع: تحقيق تكميلي تغيير جنسيت
شبهه سوم شك كنيم كه خنثي است يا نه؟
شبهه سوم خنثي يا تغيير جنسيت، اگر شك بكنيم كه اين فرد خنثي … تغيير جنسيت صورت گرفت يا نگرفت كه فرض جديد ماست. كه ما تغيير جنسيت را آورديم با خنثي قرين كرديم و در يك رده قرار داديم. اگر شك بكنيم در اين صورت حكم چيست؟ در اين رابطه از لحاظ فقهي و علمي كه با ابزار علمي تشخيص و تحقيق مي‌شود و كار ممكني است. منتها اگر تشخيص داده نشد در صورت عدم تشخيص وظيفه چيست؟… گفته نشود كه بحث قبلي اين بود كه تشخيص خنثي از طريق آزمايش‌هاي علمي ميسور است، بله حرفي بود درست و گفتيم و حرفي است بلا اشكال كه تقدم علم بر قواعد و امارات يك تقدم قطعي است و اصلي است و شبهه‌اي نداريم. اگر فرض كرديم اگر يك جايي تشخيص داده نشد و علم هم قادر مطلق نيست يك جايي تشخيص داده نشد يا يك محل‌هايي بود دوردست كه دسترسي و تشخيص وجود نداشت، … هرچند درباره خنثي راه تشخيص از طريق علم ممكن است و به مشكلي برنمي‌خوريم.

https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/mostafavi/feqh/94/941208/

+++++++++++

بحث الفقه الأستاذ محمد‌تقي الشهيدي
44/07/22
موضوع: المفطر الثالث (الجماع) / المفطرات/ کتاب الصوم
الدرس 77
الإثنين – 22 رجب‌الأصبّ 44

الظاهر انه لا دليل علی كون الخنثی التي تكون ذات جهازين تناسليين امرها مردد بين كونها رجل أو انثی بل لعلها طبيعة ثالثة‌ لا كما يقول السيد السيستاني رجل و امرأة،‌ لا، لا رجل و لا امرأة،‌ طبيعة ثالثة، فلايشملها الاحكام المختصة بالرجال و لا الاحكام المختصة بالنساء، فلايتشكل علم اجمالي بخلاف من كان مولودا ليس له ما للرجال و لا ما للنساء فان استفدنا من صحيحة الفضيل ان امر هذا المولود مردد بين كونه ذكر أو انثی و يعرف ذلك بالقرعة و لكن قد يقال بوجود معارض لهذه الصحيحة نتكلم عن ذلك في الليلة القادمة ان‌شاءالله.

https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shahidi/feqh_ar/43/440722/

آیه مورد بحث، آیه 119 از سوره مبارکه نساء هست:
وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا
ما قسمتی که مد نظرمان هست، لآمرنهم فلیغیرن خلق الله …است .قرآن نقل می کند که شیطان و ابلیس به این ها کار حرامی را امر کرده است. و پیروان او هم انجام می دهند…
برخی هم گفتند تعقیم …عقیم سازی مصداق بارز تغییر در خلق الله است.یا می رود تغییر جنسیت می دهد؛ این ها می شود ناهمسو با هدف خلقت…و مورد نهی آیه است.

استاد آیت الله علیدوست
روش شناسی استنباط احکام فقه پزشکی (99-1400)
جلسه 25
در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
متن پیاده سازی شده درس خارج روش شناسی استنباط احکام فقه پزشکی
جلسه سی‌ و نهم مسلسل 1398 - 1400
جلسه بیست و پنجم سال 1399 - 1400 (11 اردیبهشت 1400)

تغییرات ناقص گونه حرام است؛ مثال هم زدم اگر زنی خودش را عقیم موقت کند می گوییم اشکال ندارد عقیم دائم کند، بگوییم اشکال دارد. آیه این را می خواهد بگوید.مشکل این نظر … مشکلش نداشتن دلیل است ؛ عدم الدلیل علیه که ابلیس لعین می خواهد این تغییر خلقت را بگوید ونظرش در این آیه به این نوع خلقت است.
به علاوه ببنید یک نظر اگر بخواهد به کرسی اثبات بنشیند باید رقبایش را نفی کند.من اگر در یک مساله یک فرضیه دارم، یا نظریه دارم باید سایر فرضیه ها را سلب و رد کنم…در فرضیه نباید رد کنم چون فرضیه است ولی در نظریه باید حتما رد کنم. و الا می شود یک نظر کنار سه نظر دیگر…این است که در هر مباحثه ای هر که نظری دارد باید دو کار بکند، برای خودش و اندیشه اش اقامه دلیل کند و در رد سایر اندیشه ها هم اقامه دلیل کند. به این گروه اخیر می گوییم یادتان هست که یک اندیشه این بود که فلیغیرن خلق الله ، ای دین الله ای امر الله…روایت هم داشتیم ، آن را چه می کنید؟ جواب ندادید…

http://a-alidoost.ir/persian/lessons/26742

++++++++++++

کتاب «الجندر بین النوع الاجتماعی والواقع التشریعی» اثر استاد سید ابوالحسن حمید مقدس غریفی نویسنده در جای دیگر به موضوعی که به عنوان «خنثى روانى» شناخته می‌شود، پرداخته و بطلان و عدم صحت آن را به عنوان دلیل شرعی برای تغییر جنسیت بیان کرده، و این پدیده را یک بیماری روانی دانسته که باید در بیمارستان‌های روانپزشکی تحت درمان قرار بگیرد.

اینجا را کلیک کنید

تقریر حسین اویسی فردوئی از درس فقه استاد سید صادق محمدی؛
1398/09/12
موضوع: فقه پزشکی
بحث ما راجع قطع عضو و پیوند آن به بدن بود ادله حرمت را بررسی می‌کردیم آخرین ادله‌ای که مطرح کردیم عبارت تغییر در خلقت الهی است،
تقریر استدلال : قطع عضو از مصادیق تغییردر خلقت است و تغییر درخلقت مورد نهی آیه شریفه قرآن است پس قطع عضو حرام است

آیه شریفه قرآن می‌فرماید ﴿وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾ امر شیطان در رابطه با تغییر درخلقت به چه معنا است به معنای این است که تغییری مورد نظرآیه شریفه قرآن است که در مسیر امر شیطان و اقع شود در واقع تغییر جنسیت هم همین طور است ما معتقدیم که تغییر جنسیت به هیچ عنوان در هیچ موردی که اقسامش را عرض کردم مشکلی نداریم و دلیلی برحرمت نداریم مگرآن که تغییر جنسیت در مسیر شیطان باشد و نمی‌خواهم مصادیقش را بیان کنم چون شبهه در مصادیق فراوان است ممکن است یک مصادقی شما در نظربگیرید درمسیر شیطان است بنده بگوییم خیر در مسیر شیطان نیست به هر حال آن تغییر جنسیت مورد نهی آیه شریفه قرآن است که در مسیر امر شیطان و دستورات شیطانی باشد تغییر جنسیتی که فساد در روی زمین بیاورد ، آن تغییر جنسیتی که در مسیر اهداف شیطانی باشد.
یک شخصی می‌خواهد تغییر ماهیت بدهد تغییر جنسیت بدهد که فساد در روی زمین به وجود بیاورد اهداف شیطانی را محقق کند بله این تغییر درخلقت الهی است و مورد نهی شارع مقدس است بنابراین این که ما بیاییم هرتغییر جنسیتی را، هر تغییر درخلقت الهی را بگوییم حرام است خیر دراین آیه شریفه قرآن اطلاق وجود ندارد.

https://taghrir.ismc.ir/taghrir/65974

++++++++++++++++++++

درس فقه استاد محمد تقی شهیدی پور زنجانی؛
1398/01/27
اکنون علم پیشرفت کرده است و چند مدت قبل در برخی رسانه های خارجی مطرح کرده بودند که اسپرم مشترک بین چند مرد را با روش های علمی ولو با بازیافت و تغییر ژنتیک ایجاد می کنند و نوزاد چند پدره می شود.
لذا راجع به دو جنسیتی نیز احتمال وجود دارد که شخصیت مزدوجه باشد یعنی هم زن و هم مرد باشد و در این فرض مصداق خطاب رجال و نساء نیست زیرا ظاهر خطابات مربوط به رجال و نساء این است که دو جنسیتی نیست و لذا آقای سیستانی در خنثای مشکل دو احتمال می دهند یک احتمال این که طبیعت ثالثه است و احتمال دیگر این که شخصیت مزدوجه باشد. یعنی خطابات زن انصراف به زن محض و خطابات مربوط به مرد منصرف به مرد محض می باشد و خنثی هم زن و هم مرد است و زن محض و مرد محض نیست و شاید متخصصین ژنتیک همین را تأیید کنند ولی از نظر تکوین دو احتمال وجود دارد
و با وجود هر کدام از این دو احتمال، دیگر علم اجمالی منجّز شکل نمی گیرد.

https://taghrir.ismc.ir/taghrir/61198

++++++++++++++++++++

درس فقه استاد عبدالله جوادی آملی؛
1400/10/08
واقعاً گرايش مردانه دارد اين ميتواند خودش را مرد کند اين جزء ﴿لَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾ نيست. در قرآن دارد که شيطان کارهاي فراواني ميکند يکي از آنها اين است که ﴿لَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾ من او را وادار ميکنم که خلقت خدا را تغيير بدهد نه خُلق خدا، خُلق خدا که در مسائل و معاصي و اينهاست که آنها را جداگانه ذکر کرده است. آن ﴿وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ﴾ ﴿وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ﴾ اينها کارهايي است که خودش گفته و ذات اقدس الهي هم فرمود اما ﴿لَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾ در اين قسمتهاست که خلقت خدا را بخواهد تغيير بدهد. اين اگر واقعاً گرايش مردانه دارد بر او لازم است که خودش را مرد بکند براي اينکه او مرد است منتها ابزار زنانه دارد، اين نگاهش به زن جايز نيست، اين ميشود تغيير جنسيت در اين مقطع واجب

https://taghrir.ismc.ir/taghrir/152771?

++++++++++++++++++++

درس فقه معاصر استاد ابوالقاسم علیدوست؛
1398/08/16
ما از حیث تغییر در خلق الله داریم می‌گوییم. آیا بگوییم که هدف از خلقت انسان تکثیر نسل است؟ اگر این‌طور شد، یک مردی که خودش را دائم عقیم می‌کند، دارد مخالف راستای خلق حرکت می کند. بالاخره خدایی که مرد را آفرید و به مرد آلت مردانگی داد، بعد هم اسپرم را در آلت قرار داد، خوب این هدف خلقت، تکثیر نسل است. آن طرفش هم زن، بگوییم این می‌شود یک تغییری ناهمسو در راستای هدف خلقت.

حالا نمی‌گوییم خلقت انسان، می‌گوییم همان خلقت ابزاری که مرد دارد، ابزاری که زن دارد

یا نه بگوییم اصلاً این نیست، هدف از خلقت تکثیر نسل، بالاخره شرمگاه مردانه هزار کار از آن می‌آید، شرمگاه زنانه همین‌طور؛ این‌ها چیزی نیست که در راستای هدف خلقت نباشد. نمی‌توانیم بگوییم حرام است.

حالا اگر شک کردیم چه اصلی جاری است؟ آیا این‌جا اصلی مثل اصل برائت جاری است یا جای احتیاط است؟

در ما نحن فیه اگر دقّت بکنید فرض ما این است که در قرآن آمده تغییر خلق الله حرام است و فرض هم این است که ما رسیدیم به … تغییرات در راستای هدف خلقت. الآن یک تغییری در خارج، نمی‌دانیم مراد این آیه هست یا نه. قطعاً می‌شود حکمیّه.

بحث ما همین است که هست که آیا این در راستای هدف خلقت هست، نیست. اصلاً هدف خلقت از آن پدیده چیست. اگر این‌طور شد می‌گوییم برائت دیگر، اصالة الحلیّه،

-‌ شبهه‌ی حکمیّه منشأ شکّش را فرمودید چیست این‌جا؟

  • یعنی تغییر خلق الله که شارع فرموده آیا این تغییر خلق الله مثلاً تولید نسل هم است یا نه. تولید نسل هم است از انسان یا نه.

https://taghrir.ismc.ir/taghrir/138031?

https://eitaa.com/doros_araki/4328

درس خارج فقه خانواده
کتاب النکاح مبحث تغییر جنسیت
آیت الله اراکی
پنجشنبه | دهم خرداد ۱۴۰۳
بیست و یکم ذی القعده ۱۴۴۵
جلسه دهم

در این جلسه از مبحث تغییر جنسیت استاد آیت الله محسن اراکی بر این نکته تأکید کرده اند که در فرضی که تغییر جنسیت واقعی امکان پذیر شود و در فرضی که فردی با انجام دادن این جراحی تغییر جنسیت واقعی، جنسیتش از مرد به زن، واقعاً تغییر کرده باشد و بطور کامل از مرد به یک زن واقعی کامل تغییر جنسیت داده باشد. ولی باز روایاتی که مخنث را لعن کرده است تا همیشه شامل این فرد می شود.
به عبارت دیگر استاد محسن اراکی در این جلسه می فرمایند فرض می کنیم که روزی جراحی تغییر جنسیت واقعی امکان پذیر شده باشد و در فرضی که فرد با انجام این جراحی تغییر جنسیت واقعاً جنسیتش تغییر یافته باشد و از مرد به یک زن واقعی و یک زن کامل تغییر جنسیت داده باشد. ولی همچنان تا آخر عمرش مشمول احادیثی است که مخنث را لعن کرده است.
این فرع فقهی در درس خارج بقیه اساتید این گونه طرح شده است که اگر مرد به زن تغییر جنسیت واقعی داد آیا همچنان احکام جنسیت سابق بر او بار می شود؟ بطور مثال همچنان حق حضانت فرزند خودش را دارد؟ زیرا حضانت فرزند حق پدر است. یا اینکه اگر مردی بعد از تغییر جنسیت واقعی از مرد به زن در صورتیکه مرتکب جرمی مثل ارتداد شود حکم مرتد مرد را دارد یا حکم مرتد زن را؟ زیرا احکام ارتداد در مرد و زن تفاوت دارد.

درس خارج اصول استاد محمد محمدی قایینی
99/03/12
حال اگر زنی سابقا مرد بوده و تغییر جنسیت داده بوده و یا بالعکس اگر تغییر جنسیت ممکن باشد به جهت اطلاق مشتق بر اعم از متلبس بالفع، آیا حکم حالت سابقه بر او مترتب است و مقتول زنی که سابقا مرد بوده، حکم مرد را دارد و قصاص بدون رد فاضل دیه ثابت است و یا این که به جهت این که مشتق مختص به متلبس بالفعل است حکم حالت فعلی بر او مترتب شده و حکم مقتول زن را خواهد داشت و قصاص با رد فاضل دیه ثابت خواهد بود.
در عکس مساله نیز همین گونه است و اگر مقتول زن بوده و قاتل تغییر جنسیت داده بوده، آیا حکم قاتل مرد بر او مترتب می شود و در صورت قصاص باید نصف دیه پرداخت شود یا اینکه حکم قاتل زن بر او مترتب است و قصاص بدون رد فاضل دیه ثابت می شود.
البته توجه به این نکته لازم است که عنوان مرد و زن نیز مشتق اصولی محسوب می شود و مساله مشتق در عنوان رجل و مراه نیز جاری خواهد بود.

https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/ghaeeni/osool/98/990312/