سؤال یکی از طلاب: چرا جوان و پیر بودن[1]، قرینه نیست و آن را قدر متیقن مقام تخاطب میدانید؟
پاسخ استاد:
۱. معیار قرینه و فقدان منشأ ظهور
قرینه باید اظهر باشد. در این مورد، هیچ منشأ ظهوری —اعم از سیاق، قرینه خاصه و…— برای اثبات ویژگی “جوان و پیر بودن” نداریم. ما تنها فضای تخاطب را تحلیل کردیم و منشأ ظهوری برای آن ارائه ندادهایم.
۲. لزوم وجود منشأ ظهور برای قرینه حالیه
زمانی میتوانیم ادعا کنیم که “جوان و پیر بودن” یک قرینه حالیه است که منشأ ظهوری برای این خصوصیت (جوانی یا تنومندی) ارائه کنیم. برای مثال:
- تعلیل: مانند «لأنّک شاب».
- سیاق: سیاقی که دال بر تنومندی معاویة بن عمار باشد.
این منشأ ظهور باید اظهر از منشأ ظهور در اطلاق یا عموم باشد.
۳. بررسی قوت قرینه حالیه در مقام تخاطب
مقام تخاطب، حالیه است نه لفظیه. در مورد قوت قرینه، حالات مختلفی قابل تصور است:
- اگر اظهر شود: تبدیل به قرینه حالیه میشود.
- اگر مساوی شود: باعث اجمال میشود.
- اگر اضعف باشد: آیا میتواند جلوی اطلاق را بگیرد یا خیر؟ اختلاف در این مورد اخیر است.
بر اساس جلسه ۱۹، مورخ ۲۱ مهر ۱۴۰۳
سوال مربوط به این بخش از کلام استاد است:
«مثال: معاویة بن عمار از امام می پرسد که ما مسافریم و نماز هایمان را هم خوانده ایم و الآن بیکاریم. آیا الآن می توانم نافله های دیگرم را که نخوانده ام قضا کنم؟ - چرا که مسافر نافله نماز های چهار رکعتی را ندارد - حضرت می گویند بله قضا کن. یکی دیگر از اصحاب در همان سفر خدمت امام می آید و همین سؤال را می پرسد و حضرت می گویند برو استراحت کن.
بدوا این دو روایت تعارض دارد اما ما می گوییم هر دو روایت استفتائی بوده یعنی هر دو از محل ابتلاء خود پرسیده اند. معاویة بن عمار، طبق نقل جوان و تنومند بوده است و لذا امام می گوید قضا کن. اما نفر دوم پیرمرد بوده – چون در یک روایت دیگر به او می گویند سفر حج نرو چون ممکن است فوت کنی - و امام به او می گوید استراحت کن.» ↩︎