ابن ادریس فقیه برجستهای نیست و قوت بالایی ندارد تا به ظرائف کلامش اهمیت داده شود. منتجب الدین در کتاب فهرست از مرحوم شیخ محمود حِمّصی -که معاصر ابن ادریس است- نقل کرده که ابن ادریس مخلّط است و کتبش قابل اعتماد نیست. عبارت وی به شرح زیر است:
«الشيخ محمد بن إدريس العجلي بالحلة له تصانيف منها كتاب السرائر شاهدته بالحلة و قال شيخنا سديد الدين محمود الحمصي رفع الله درجته هو مخلط لا يعتمد على تصنيفه».
این سخن صحیح است. عبارات متناقض و مشوّش و مطالب خاص در تصنیفات مرحوم ابن ادریس بسیار زیاد است. البته ابن ادریس دانشمندی است که در علوم متعدّدی کار کرده ولی اشتباهات عجیب و غریب نیز در آثار او مشاهده میشود. برخی عبارات او ناشی از آن است که گویا اطلاعات خاصی به دست او رسیده و ازین اطلاعات شگفتزده شده است. به عنوان مثال ابن ادریس در سند یک روایتی یک راوی به نام ابن مسکان مشاهده کرده و گمان کرده این راوی، همان عبدالله بن مسکانی است که از اصحاب اجماع است و راوی بسیار معروف و شناختهشدهای است، و در نتیجه تعبیر عجیبی در مورد او به کار برده است. در حالی که ابن مسکان در سند این روایت، یک راوی مجهول و ناشناخته است. به سند روایت زیر که در کتاب سرائر وارد شده دقت کنید:
«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ اسْمُ ابْنِ مُسْكَانَ الْحَسَنُ وَ هُوَ ابْنُ أَخِي جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَرِيقُ الْوَلَايَةِ لِأَهْلِ الْبَيْتِ A عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُسَلِّمُ عَلَى الْقَوْمِ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ إِذَا سَلَّمَ عَلَيْكَ مُسْلِمٌ وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ فَسَلِّمْ عَلَيْهِ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ أَشِرْ إِلَيْهِ بِإِصْبَعِكَ».
حاصل آنکه ابن ادریس یک فقیه دقیق النظر و دارای سخنان متقن و محکم نیست. ازین رو به نقل ابن ادریس در موارد خاص نمیتوان اعتماد کرد. عدم التفات ابن ادریس به ظرائف و دقایق، امری طبیعی است. بهعنوان مثال در بحث قاعده «علی الید…» ابن ادریس مشاهده کرده که شیخ در خلاف در موارد متعدّدی به این روایت تمسّک کرده است؛ بنابراین گمان برده این روایت از روایات مسلّم است، در حالی که چنین نیست؛ بلکه شیخ به این روایت استدلال جدلی نموده، و برای اقناع عامه آن را ذکر کرده است. در مواردی که شیخ به این قاعده تمسّک نموده در کنارش ادله متقن دیگری ذکر کرده است.
بنابراین از اعتماد ابن ادریس نمیتوان کشف کرد که نزد او قرائنی بوده که به ما نرسیده است. به هیچ روی چنین احتمالی وجود ندارد. جبران ضعف سند این روایت به جهت عمل اصحاب به این بیان که نزد اصحاب قرائنی بوده که به ما نرسیده امری بسیار دور از واقع است.
فقهایی مثل محقق حلّی و علامه از جهت علمی به ابن ادریس بیاعتنا هستند و از او با تعبیر متاخّر یاد میکنند. البته نکات تازه و سخنان جدیدی در کلمات او وارد شده است. ایدههایی برای اولین بار در عبارات او آمده، که در کلمات دیگر فقها نیست. هرچند این ایدهها پخته نیست، ولی مطالب جدید در سخنان او یافت میشود.
به عنوان مثال، مرحوم محقّق اردبیلی اگر با محقّق کرکی مقایسه شود، به نظر میرسد محقّق کرکی به مراتب محقّقتر است. محقّق کرکی دانشمند بسیار برجستهای است، ولی محقّق اردبیلی ایدههای جدید و تازه فراوانی دارد. مجموعه فقهی که در کتاب «مجمع الفائده و البرهان» وجود دارد در مقایسه با کتاب «جامع المقاصد» کرکی از اساس قابل مقایسه نیست. اینکه عُلما به کتاب جامع المقاصد توجه کردهاند ازاین رو است، ولی کتاب «مجمع الفائدة و البرهان» کتابی پر از ایدهها و فایدههای جدید است. به عنوان مثال ایشان در سند یک روایت که «محمد بن مسلم» وارد شده اشکال میکند به آنکه شاید «محمّد بن مسلم طائفی» نباشد. بعد از آن با «فتأمّل» عبارت را به پایان میبرد که یعنی همان محمد بن مسلم ثقفی طائفی است. البته این ایدهها چندان مطلوب نیست، و هر ایدهای نشانه قوّت شخص نیست.
از جهت اعتدال، فقیه محقق کرکی متینتر و استوارتر است، بهخلاف فقه مرحوم محقّق اردبیلی که هرچند دارای ایدههای فراوانی است، ولی به اتقان ایشان نیست. ایدههای محقّق اردبیلی بیش از آنکه برای عموم طلاب مفید باشد، برای محقّقین و اساتید میتواند مورد استفاده باشد تا ایدههای او پخته و استوار گردد. فقه محقق کرکی بسیار پختهتر است.
مرحوم ابن ادریس نیز اینگونه است .ایدههای نو در کلام او فراوان ولی غیرمتقن است. در محل بحث، ایده اهمیّتی ندارد، بلکه قوت و اتقان فقیه اهمیت دارد. نتیجه آنکه تمسّک ابن ادریس به قاعده «علی الید…» اهمیتی ندارد.
درس خارج فقه استاد معظّم سید محمد جواد شبیری مورخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳
الفهرست (للرازي)، النص، ص: 113
السرائر الحاوي لتحریر الفتاوی، ابن ادریس الحلّي، محمد بن منصور، ج3، ص604.