پنج طریق اثبات وثاقت مسعده بن صدقه به شرح ذیل است:
1- ایشان از روات کتاب کامل الزیارات است.
مرحوم خویی رحمه الله قبلا قائل به وثاقت کل روات موجود در اسناد کامل الزیارات بود زیرا ایشان از این عبارت مولف کتاب در دیباجه: «انا لانحیط بجمیع ما روی عنهم فی هذا المعنی و لا فی غیره و لکن ما وقع لنا من جهة الثقات من اصحابنا»توثیق عام روایات کامل الزیارات را استفاده کردندولی بعدا از این نظر برگشتندو برگشتن ایشان درست بود.
2- ایشان از روات کتاب تفسیر قمی است.
مرحوم خویی رحمه الله به سبب کلام مولف این کتاب در دیباجه که گفته است: «نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا و رواه مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم»قائل به توثیق عام مشایخ تفسیر قمی شدند.
ولی این کلام تمام نیست زیرا:
اولا: قطعا چنین نیست که کل کتاب موجود تالیف علی بن ابراهیم باشد و به آن مطالبی اضافه شده است که قطعا از ایشان نیست و لذا معلوم نیست که این دیباجه از علی بن ابراهیم باشد.
ثانیا: قدر متیقن از تعبیر «رواه مشایخنا و ثقاتنا» توثیق مشایخ بلاواسطه است.
3- محقق بروجردی و آیت الله شبیری زنجانی ادعا میکنند که مسعدة بن صدقه همان «مسعدة بن زیاد» است که اسم کامل ایشان «مسعدة بن صدقة بن زیاد» است که گاهی به اسم پدر و گاهی به اسم جد او را صدا میزدند و میگفتند: «مسعدة بن زیاد»
این بیان نیز درست نیست و قرائنی بر خلاف آن وجود دارد: شیخ طوسی رحمه الله در مورد مسعدة بن زیاد میگوید «کوفی» ولی نسبت به مسعدة بن صدقة میگوید «بصری عامی» و این نشان میدهد که آنها دو نفر هستند. همینطور کتابهایی که برای مسعدة بن زیاد ذکر میکند غیر از کتابهایی است که برای زیاد بن صدقة ذکر میکند.
4- اکثار روایت اجلاء.
اجلاء مثل هارون بن مسلم از ایشان زیاد روایت نقل کردند.
در دلالت اکثار روایت اجلاء بر وثاقت یک شخص بین این که یک جلیل القدر زیاد از یک نفر روایت نقل کند و بین این که تعدادی از اجلاء از یک شخص زیاد روایت نقل کنند، فرق وجود ندارد. زیرا وقتی یک جلیل القدر زیاد از یک شخص روایت نقل میکند این نشان میدهد که او به آن راوی اعتماد داشت با توجه به اینکه این جلیل القدر متهم به کثرت نقل از ضعفاء نبوده است.
منتهی یک شبهه وجود دارد و آن این که ممکن است هارون بن مسلم یک بار کتاب مسعدة را نقل کرده باشد و دیگران احادیث کتاب را تکه تکه کرده باشند و یک سند را تکرار کرده باشند در این صورت دیگر این اکثار روایت هارون بن مسلم از مسعدة نخواهد بود. آیت الله زنجانی فرمودهاند: همین که مسعدة شیخ الاجازة هارون بن مسلم است یعنی هارون بن مسلم راوی بلاواسطه و طریق به کتاب او شده است برای اثبات وثاقت او کافی است زیرا شخص جلیل القدر با راوی بلاواسطه شدن برای کتاب یک شخص ضعیف، ارزش خود را پایین نمیآورد» ولی بنظر ما وثوق به این امور مشکل است.
به نظر ما هارون بن مسلم یا اکثار روایت از مسعدة دارد -که این اکثار روایت علامت اعتماد هارون به مسعدة است و از این اعتماد، ثقه بودن او کشف میشود یعنی کشف میشود که هارون بن مسلم مطمئن به وثاقت او شده است و الا صرف حسن ظاهر او در نزد هارون، کافی نیست زیرا حسن ظاهر اماره تعبدیه عدالت است و مسعدة بن الصدقة عامی بود و عامی، عدالت ندارد پس حسن ظاهر در غیر امامی اثنی عشری ارزش ندارد- و یا طریق به کتاب او بوده است و معلوم میشود که کتاب او مورد اعتماد هارون بن مسلم بوده است و وقتی هارون بن مسلم راوی یک کتاب میشود و به دیگران نیز اجازه نقل آن را میدهد معلوم میشود که آن کتاب مقبول او بوده است.
فرق این بیان با بیان آیت الله زنجانی این است که ایشان نسبت به غیر صاحب کتاب نیز این بیان را مطرح کردند و مثلا اگر زید جلیل القدر از عمرو کتاب بکر را نقل کند طبق بیان ایشان معلوم میشود زید عمرو را قبول داشته است. ولی ما میگوییم وقتی هارون بن مسلم کتاب مسعدة را از او برای دیگران نقل میکند این کاشف از مورد اعتماد بودن او نزد هارون است.
5- مرحوم تبریزی رحمه الله فرمودهاند: در مورد هر شخصی که از معاریف بوده و «لم یرد فیه قدح» وثوق پیدا میشود که او عیبی نداشته است و الا یک شخصی عیب او را بیان میکرد.
همهی اینها به وثوق شخصی برمیگردد که اگر از راه چهارم یا پنجم وثوق پیدا شود میتوان به مسعدة بن صدقه اعتماد کرد و الا همانطور شهید صدررحمه الله و آیت الله سیستانی حفظه الله بیان کردند روایت ضعیف میشود.
· خارج اصول استاد شهیدی 17 آبان 1402
کامل الزیارات، ابن قولویه، جعفر بن محمد، النص، ص340.
معجم رجال الحدیث، خویی، ابوالقاسم، ج1، ص50.
مبانی منهاج الصالحین، قمی، سید تقی طباطبایی، ج10، ص192.
تفسیر القمی، قمی، علی بن ابراهیم، ج1، ص4.
معجم رجال الحدیث، خویی، ابوالقاسم، ج1، ص50.
کتاب نکاح، زنجانی، سید موسی شبیری، ج9، ص212.
بحوث فی شرح عروة الوثقی، صدر، سید محمد باقر صدر، ج2، ص83.