در اسناد برخی روایات در مورد برخی رواة تعبیر «رضی الله عنه» به کار رفته است. باید بحث شود که آیا این تعبیر دلالت بر تشیّع این راوی دارد یا خیر. در این مساله دو بحث باید مطرح گردد.
بحث اول (صغروی): آیا تعبیری که در مورد این راوی به کار رفته است از طرف مصنّف بوده است؟ این مسأله از آن جهت مشکوک است که احتمال اضافه شدن این تعابیر توسّط نساخ جدی است.
بحث دوم (بحث کبروی): در صورت اثبات استعمال این تعبیر، تشیّع از آن استفاده میگردد یا خیر
بحث صغروی
صغرای مسأله جای تامل دارد. روشن نیست به این تعابیری که در نسخ آمده است بتوان اعتماد کرد و استفاده کرد که حتما این تعبیر از جانب خود مصنّف بوده است. چرا که به نظر میرسد اضافه کردن این تعابیر توسّط نسّاخ رایج بوده است.
قرینه اول بر اضافه کردن تعابیر تحیّات توسط نساخ؛ مقابله نسخه ابن المشهدی
به عنوان مثال یک نسخه از استبصار که نسخهی ابن المشهدی است، وجود دارد. تکّههایی از این نسخه در کتابخانه شوشتری وجود داشته و تکّههای مختلفی از این نسخه اکنون نیز موجود است. جناب آیت الله والد، نسخهی خودشان از استبصار را با این نسخه مقابله نمودهاند.
نسخهی ابن المشهدی این ویژگی را دارد که ابتداءً از روی یک نسخهای نوشته شده و بعدا با نسخهی اصلی استبصار که از شیخ بوده، مقابله شده است. در بسیاری از موارد، پس از مقابله این نسخه با نسخه اصلی، تعابیر «علیه السلام» هرچه بوده، خط خورده است. معلوم میشود که قدمایی نظیر شیخ مقیّد نبودهاند که حتما این تعابیر را بنویسند. لذا است که اینگونه تعابیر را باید به نسخ مختلف مراجعه نمود. پس از مراجعه اگر روشن شد که نسخ خطی کتاب، همه این تعبیر را دارند، قابل اعتنا است. ولی نسخههای چاپی قابل اعتنا نیست چرا که در نسخههای چاپی، عنایتی به ضبط دقیق این تعابیر نیست.
قرینه دوم برا اضافه کردن تعابیر تحیّات؛ بررسی نسخ مختلف کامل الزیارات
ما در تصحیح کامل الزیارات، در مورد تحیّات وارد شده در مورد معصومین و همچنین در مورد غیر معصومین و همچنین تعابیر وارد شده در مورد خداوند متعال، اختلاف بسیار زیادی بین نسخ مشاهده نمودیم. مثلا بعد از لفظ جلاله الله در یک نسخه آمده بود: «الله جلّ جلاله». در نسخهی دیگری:« عظم نواله» در یکی: «سبحانه و تعالی» در نسخهی دیگر«تعالی» بدون سبحانه و ... . لذا روشن میگردد که این تعابیر از نساخ است. از این رو است که صرف این تعابیر در کتب قابل اعتماد نیست مگر اینکه قرینهای موجود باشد.
بحث کبروی
به نظر میرسد که در بین امامیه آنچه رایج بوده است،عدم به کار بردن تعبیر ترضّی در مورد شخص غیر شیعه است؛ لذا میتوان این تعبیر را قرینه بر امامی بودن این افراد قرار داد. ولی اثبات وثاقت راوی به جهت وجود این تعبیر، مشکل است و لو این تعبیر در موارد مختلف تکرار شده باشد؛ چرا که «رضی الله عنه» به این معنی است که من در حق او دعا میکنم. صرف دعا کردن در حق یک شخص دال بر وثاقت او نیست. چرا که شخص غیر ثقه را نیز میتوان دعا نمود. اینکه ادعا شود که در خارج فقط در مورد افراد ثقه این تعبیر به کار میرود، خیلی روشن نیست. بنابر این یکبار دعا کردن هیچ دلالتی بر وثاقت ندارد. و به طور متعیّن و متکرر هم دعا کردن، به نظر میرسد دلالت بر وثاقت ندارد. بلکه ممکن است این تعیّن در دعا، به جهت حقّی است که آن شخص بر ذمه این دعاکننده دارد.
جهت آشنایی بیشتر با نکات و امثله مختلف بحث به درس خارج فقه استاد سید محمد جواد شبیری مورخ ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ رجوع شود