توثیق هیثم بن ابی مسروق | تحلیل رجالی تعبیر «خیر فاضل» در عبارات حمدویه

:face_with_monocle: مقدمه: چالش توثیق هیثم بن ابی مسروق

یکی از راه‌های توثیق هیثم بن ابی مسروق، نقل قولی از کشی در رجال خود است که از حمدویه در مورد وی نقل می‌کند: “خیرٌ فاضلٌ”.[1]
برخی این عبارت را تنها مدح می‌دانند و معتقدند که توثیق را اثبات نمی‌کند. عده‌ای نیز گفته‌اند حمدویه کیست که بتوان به حرف او اعتماد کرد؟ لذا، هیثم را تضعیف کرده‌اند.

اما آقای مروی نکته ای را فرمودند که بر اساس آن نکته، هیثم بن أبی مسروق توثیق می شود. کشی این جمله را از حمدویه بن نصیر کشی نقل می‌کند که از علمای رجال مکتب خراسان است.

حمدویه بن نصیر کشی از علمای مدرسه خراسان و فردی مهم است. شیخ طوسی در مورد وی می‌گوید:

“عدیم النظیر فی زمانه، کثیر العلم و الروایة، ثقة، حسن المذهب.”[2]

شیخ طوسی در بغداد است و او در خراسان است اما در عین حال این تعبیر را دارد.


:scroll: اثبات توثیق بودن عبارت “خیرٌ فاضلٌ” در کلام حمدویه

ادعای ما این است که جمله “خیرٌ فاضلٌ” در کلام حمدویه، توثیق است، نه صرفاً مدح. مواردی که از حمدویه راجع به افراد مختلف نقل می شود، وی به جای واژه ثقة واژه خیر فاضل را ذکر می کند:

:one: مورد اول: عیسی بن أبی منصور شلقان

  • قال أبو عمرو الکشی: سألت حمدویه‏ بن نصیر، عن عیسی؟ فقال: خیر فاضل هو المعروف‏ بشلقان، و هو ابن أبی منصور، و اسم أبی منصور صبیح.[3]

:two: مورد دوم: مفضل بن قیس بن رمانة

  • حمدویه‏، قال: حدثنا محمد عیسی، عن ابن أبی عمیر، عن مفضل‏ بن قیس بن رمانة، قال: و کان خیرا.[4]

:three: مورد سوم: عنبسة بن بجاد العابد

  • حمدویه‏، قال: قال: سمعت أشیاخی‏ یقولون: عنبسة بن بجاد کان خیرا فاضلا.[5]

:four: مورد چهارم: وهب بن عبد ربه و عبد الرحمن أخیه و اسماعیل بن عبد الخالق‏

  • حدثنی أبو الحسن حمدویه بن نصیر، قال: سمعت بعض المشایخ یقول و سألته عن وهب و شهاب و عبد الرحمن بنی عبد ربه اسماعیل بن عبد الخالق ابن عبد ربه؟ قال: کلهم خیار فاضلون کوفیون.[6]

:bullseye: نتیجه‌گیری: دأب حمدویه در توثیق

با توجه به این قرائن، اثبات می‌شود که دأب جناب حمدویه در توثیق، استفاده از کلمه “خیرٌ فاضلٌ” است. در مورد هیثم بن أبی مسروق نیز همین گونه می‌گوید:

  • فی أبی مسروق و ابنه الهیثم‏. حمدویه‏: قال: لأبی مسروق ابن یقال له الهیثم‏، سمعت أصحابی یذکرونهما بخییر، کلاهما فاضلان.[7]

با توجه به روش ایشان، وقتی حمدویه “خیر فاضل” را در مورد هیثم به کار برده، معلوم می‌شود که او را ثقه می‌دانسته است. :white_check_mark:


:handshake: تأیید دیدگاه توسط آقای خوئی

نکته قابل توجه اینکه، آقای خوئی نیز در یک مورد می‌گوید: “و فی توثیق الکشی فیه الکفایة.” در آنجا، کشی عبارتی از حمدویه نقل می‌کند که گفته: “خیر فاضل”. این خود نشان می‌دهد که آقای خوئی نیز از دأب حمدویه آگاه بوده و می‌دانسته که اگر حمدویه در مورد کسی بگوید “خیرٌ فاضلٌ”، او را ثقه می‌داند.


:books: اهمیت توجه به “دأب” متکلم

در تفسیر و معنی کلمات، باید دأب و روش آن فرد را در نظر داشت. برای مثال:

  • اگر نجاشی بگوید “فاضل”، مدح است، چون نجاشی در مورد افرادی که آنها را ثقه نمی داند این تعبیر را استفاده می کند.
  • اما حمدویه در جاهای مختلفی که کشی از او نقل می‌کند، و همچنین کشی که خودش از خراسان است و سبک خراسانی‌ها را می‌شناسد، این عبارات را دلیل بر وثاقت قرار داده است.

:books: بر اساس درس خارج فقه جلسه ۴۰
:date: ۱۲ آذر ۱۴۰۲


  1. في أبى مسروق و ابنه الهيثم‏. حمدويه‏: قال: لأبي مسروق ابن يقال له الهيثم‏، سمعت أصحابي يذكرونهما بخير، كلاهما فاضلان. (اختیار معرفة الرجال، ج۲ ص۶۷۰) ↩︎

  2. حمدويه بن نصير بن شاهي،سمع يعقوب بن يزيد، روى عن العيّاشيّ، يكنى أبا الحسن، عديم النظير في زمانه، كثير العلم و الرواية، ثقة، حسن المذهب.(رجال الطوسی ص۴۲۱) ↩︎

  3. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۲۲ ↩︎

  4. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۲ ↩︎

  5. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۷۰ ↩︎

  6. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۱۳ ↩︎

  7. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۷۰ ↩︎

1 پسندیده

:thinking: بررسی ابهامات پیرامون دلالت “خیرٌ فاضلٌ” بر توثیق

در ادامه بحث اثبات وثاقت هیثم بن ابی مسروق از طریق عبارت “خیرٌ فاضلٌ” که از حمدویه نقل شده، به دو پرسش مهم از سوی طلاب و پاسخ‌های استاد می‌پردازیم.


:one: پرسش اول: آیا افزودن “ثقة” به “خیرٌ فاضلٌ” نشان‌دهنده عدم دلالت آن بر توثیق است؟

سوال مطرح شده:
در چند مورد داریم که حمدویه می‌گوید: “خیرٌ فاضلٌ ثقةٌ”.[1] اینکه “ثقة” را پس از “خیر فاضل” می‌آورد، نشان می‌دهد که عبارت “خیر فاضل” به تنهایی معنای وثاقت را نمی‌رساند.

پاسخ استاد:
کلمه “ثقة” در این موارد صرفاً تأکید است. ما چنین چیزی را در جاهای دیگر نیز مشاهده می‌کنیم. برای مثال، اکثر علما قائل هستند که عبارت “شیخ القمیین” علامت وثاقت است، در حالی که بعضی جاها کلمه “ثقة” کنار آن آمده است. پس اینگونه نیست که برای توثیق فقط از یک کلمه خاص استفاده شود.


:two: پرسش دوم: چگونه دأب حمدویه در توثیق را احراز کنیم؟

سوال مطرح شده:
دلالت عبارت “خیرٌ فاضلٌ” بر توثیق، اول الکلام است. اصلاً دأب جناب حمدویه در مدح راوی چیست؟ ممکن است دأبش در مدح، استفاده از همین عبارت باشد و ما هم که دسترسی به کتابش نداریم تا دأبش را احراز کنیم.

پاسخ استاد:
درست است که ما به کتاب خود حمدویه دسترسی نداریم، اما کشی به کتاب او دسترسی داشته است. کشی، عبارات “خیرٌ فاضلٌ” را دلیل بر وثاقت قرار می‌دهد. این نشان می‌دهد که کشی اینگونه می‌فهمیده که وقتی حمدویه بن نصیر در مورد کسی بگوید “خیرٌ فاضلٌ”، او را ثقه می‌داند. کشی خودش از مدرسه خراسان است و “أهل البیت أدری بما فی البیت”.

سوال تکمیلی از سوی یکی از طلاب:
کشی صرفاً ناقل عبارات است. آیا موردی داریم که کشی بگوید این عبارت حمدویه نشان‌دهنده وثاقت است؟

پاسخ استاد:
بله، کشی شهاب بن عبد ربه را ثقه می‌داند و در جاهای دیگر هم به روایات او استناد می‌کند. عبارتی که در توثیق ابن عبد ربه (که چند برادر هستند) نقل می‌کند، همین عبارت حمدویه است. این نکته بسیار مهم است که تنها طریق وثاقت شهاب بن عبد ربه نزد کشی، همین بوده است. البته ما از راه‌های دیگر می‌توانیم او را توثیق کنیم، اما کشی از این راه او را توثیق کرده است.


  1. مورد اول: ما روي فی ضريس بن عبد الملك بن أعين الشيبانى‏. حمدويه‏، قال، سمعت أشياخي يقولون: ضريس انما سمي الكناسي لان تجارته بالكناسة، و كانت تحته بنت حمران، و هو خير فاضل‏ ثقة. (اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۰۱)
    مورد دوم: في ثعلبة بن ميمون. ذكر حمدويه‏، عن محمد بن عيسى: أن ثعلبة بن ميمون مولى محمد ابن قيس الانصاري، و هو ثقة خير فاضل‏ مقدم معلوم في العلماء و الفقهاء الاجلة من هذه العصابة. (اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۱۱) ↩︎

1 پسندیده