استاد سید محمد جواد شبیری در مورد توثیق سهل بن زیاد و در اشکال به آقای شهیدی نکاتی را فرمودند که در ضمن چهار نکته بیان می شود:
1- سهل بن زیاد یکسری قرائن توثیق و یکسری قرائن تضعیف دارد. یکی از قرائن توثیق سهل، کلام فضل بن شاذان هست. در رجال کشّی نقل شده است که فضل بن شاذان، سهل بن زیاد را نمیپسندید و او را احمق قلمداد میکرد. آقای شهیدی در مورد این تعبیر فرمودهاند که فضل، احمق بودن سهل را کشف کرده ولی صفات دیگر او را کشف نکرده است. لذا وثاقت او را هم کشف نکرده است لذا متعرّض آن نشده است.
به نظر ما خیلی مستبعد است که فضل بن شاذان که هم عصر سهل است، نقاط ضعف او را متوجّه نشود و دویست سال بعد نجاشی و شیخ طوسی متوجّه شوند. این خیلی مستبعد و مستغرب است. به طور متعارف اگر سهل بن زیاد ضعفی داشته باشد که به وثاقت او ضرر بزند، برای معاصرین او واضح و روشن میشود. و خیلی دور از ذهن است که وثاقت او برای هم عصرش روشن نباشد ولی برای شیخ و نجاشی روشن شده باشد. پس معلوم میشود وثاقتش برای فضل بن شاذان روشن بوده است که متعرّض آن نشده است و تنها قدحی که در او دیده، حماقتش بوده است. البته این مطلب ذوقی است و برهانبردار نیست.(احمق به معنی خوشبین و ساده و زودباور است و منافاتی با وثاقت ندارد.)
2- به نظر ما با بررسی و تتبّع معلوم میگردد که تضعیفات ائمه رجال مبتنی برمتنشناسی است. بر فرض که به طور کلّی هم این مطلب را نپذیریم، حداقلّ در برخی موارد خیلی روشن است که تضعیف، امری حدسی و مبتنی بر متنشناسی است. به خصوص در جایی که شخص امارات توثیق دارد و تضعیف هم شده است. عرف وقتی ملاحظه می کند شخصی توثیق شده است و از طرفی تضعیف هم شده است، تضعیفات را ناشی از متن شناسی می داند.
یکی از این موارد، جایی است که در مورد راوی، بحث غلوّ مطرح است. که در مورد سهل بن زیاد هم این بحث مطرح است. نجاشی در مورد سهل بن زیاد آورده است: «كان أحمد بن محمد بن عيسى يشهد عليه بالغلو و الكذب و أخرجه من قم إلى الري» این نکتهی خیلی مهمّی است و اماره است بر اینکه در مورد او بحث متنشناسی مطرح است.
3- بحث متنشناسی مختص قمیین نیست. اینکه آقای شهیدی فرمودند نجاشی از قمیین نیست که با توجه به متنشناسی سهل را تضعیف کرده باشد، صحیح نیست. در مورد خود نجاشی، قرائن زیادی مبنی بر تضعیفات مبتنی برمتن شناسی وجود دارد.
مثلا در مورد محمد بن بحر الشیبانی، ابتدا تضعیف او را نقل کرده است: « قال بعض أصحابنا: إنه كان في مذهبه ارتفاع» و سپس آورده است: «و حديثه قريب من السلامة، و لا أدري من أين قيل ذلك.» که ظهور در این دارد که راه حلّ طبیعی برای شناخت ضعف راوی، بررسی کتب اوست. و در مورد محمد بن بحر الشیبانی که کتب او محکم است چطور اصحاب تضعیفش کرده اند.
در رجال عنوانی مطرح کردیم تحت عنوان «مناشئ التضعیفات» که بحث این است که در مورد همه ائمه رجال، توجّه به متنشناسی مطرح است نه اینکه فقط قمیها این سبک را داشته باشند و در مورد بغدادیها این مطالب مطرح نباشد. متنشناسی یک امر استنباطی است. این که در مورد ائمه چه چیزی را حد درست بدانیم و کمتر از را تقصیر و بیشتر از آن را غلو بدانیم، یک امر استنباطی است. سهل بن زیاد هم روایات زیادی در مورد مقامات ائمه نقل کرده است که شاهد بر این است که ضعیف دانستن او ناشی از متن شناسی است.
4- یکی از مواردی که کشف میشود که تضعیفات ائمه رجال حدسی و مبتنی بر متن است، در جایی است که راوی، امارات توثیق دارد (که امارات توثیق سهل بن زیاد، کلام فضل بن شاذان و کثرت نقل کلینی و توثیق شیخ طوسی است) و از طرف دیگر مشاهده میکنیم تضعیف شده است. جمع عرفی در این تعارض، حملِ تضعیف بر امر حدسی است. یعنی عرف، در موردی که این نحوه تعارض را میبیند، تضعیف را برحدسی بودن و بر اینکه مبتنی بر متنشناسی است، حمل میکند.
رجال النجاشي، ص185
رجال النجاشي، ص 384