تبویب مباحث اصول در کفایه و بیان سه اشکال بر تبویب مذکور

محقق خراسانی مباحث اصول را به این صورت نگارش می‌کنند، یک مقدمه، هشت مقصد و یک خاتمه برای مباحث اصول طراحی می‌کنند، که مجموعا نود دو امر در کفایه ذکر می‌کنند، سیزده امر مقدمه است، هشتاد و خورده‌ای امر را در ضمن مقاصد بیان می‌کنند، و یک خاتمه دارند. از هشت مقصد، در پنج مقصد بحث می‌کنند از دلالات لفظی و وضعی، صیغه امر ظهور در وجوب دارد و صیغه نهی ظهور در حرمت دارد یا نه و امثال آن.
مباحث دلالات عقلی و استلزامات عقلی را ذیل مباحث الفاظ بیان می‌کنند، پنج مقصد مباحث دلالت لفظی و ما تبع آن است، مقصد ششم بحث از امارات است و مقصد هفتم اصول عملی و مقصد هشتم تعادل و تراجیح، باب تعارض و خاتمه بحث را هم در اجتهاد و تقلید قرار می‌دهند. این شیوه نگارش و تبویب محقق خراسانی است
اشکالات شیوه تبویب محقق خراسانی
محققان بعدی بر این شیوه نگارش اشکالاتی مطرح کرده‌اند لذا شیوه نگارش را تغییر داده‌اند.
اشکال اول: به ایشان اشکال شده که شما چرا و به چه مناسبتی، استلزامات عقلی و دلالتهای عقلی را ذیل مباحث الفاظ و دلالت وضعی مطرح کرده‌اید؟ دلالت عقلی و دلالت وضعی را شما قسیم هم می‌دانید، که در مقدمه هم گفتیم، چرا شما در نگارش، دلالات وضعی لفظی را بررسی می‌کنید و به تبع آنها دلالات عقلی را بررسی می‌کنید؟ اینکه وجوب شئ مثلا مستلزم وجوب مقدمه‌اش است، امر به شئ عقلا مستلزم نهی از ضد است، این دلالات عقلی را در پوشش دلالت لفظی مطرح می‌کنید. در حالی که اینها قسیم هم هستند چرا اینگونه مباحث را مطرح کردید؟
اشکال دوم: گفته شده است که تسلسل منطقی را بین مقاصد هشتگانه، محقق خراسانی رعایت نکرده‌اند.
به عبارت دیگر از ایشان سؤال شده شما به چه دلیل ابتدا مباحث دلالات لفظی را مطرح کرده‌اید بعد به تبع آنها استلزامات عقلی را مطرح کرده‌اید؟ این به چه جهت و چرا اینگونه؟ در تبویب محقق اصفهانی اشاره می‌کنیم که می‌فرمایند بحث اول ما در بحث ما دلالات عقلی است به جهت شرافت دلیل عقلی بر دلالت لفظی. بعضی از اشکالات مسلم بر این تبویب و تقسیم وارد است.
اشکال سوم: گفته شده است که وجه تقدم مباحث الفاظ بر امارات چیست؟ گفته شده ترتیب منطقی این است که اول بحث کنیم آیا قرآن و سنت مثلا می‌توانند مأخذ برای اعتبارات فقهی باشند یا نمی‌شود؟ وقتی ثابت کردید قرآن می‌تواند مأخذ برای اعتبار فقهی باشد، بعد بحث کنید الفاظ وارد در قرآن گاهی صیغه امر و گاهی صیغه نهی است، ظهور صیغه امر و ظهور صیغه نهی در چیست؟ گاهی تقدیم ما حقه التأخیر است، ظهور تقدی ما حقه التأخیر در چیست؟ لذا گفته شده چرا مباحث الفاظ را ابتدا گفتید؟ ابتدا بحث امارات و اصل مأخذیت دلیل را بحث کنید بعد در کیفیت دلالت را بحث کنید.
اشکال چهارم: گفته شده شما مباحث الفاظ را تفکیک کردید، گفتید یک مقصد اوامر است، یک مقصد نواهی است، یک مقصد عام و خاص است، ولی به امارات که می‌رسید همه امارات را ذیل یک مقصد بیان کرده‌اید، قرآن و سنت و امثال آن همه را ذیل یک مقصد آوردید؟ چرا؟ چگونه مسائلی مثل ظهور صیغه امر و ظهور صیغه نهی و عام و خاص هر کدام یک مقصد داشته باشند، مطلق امارات را در یک مقصد قرار بدهید؟
لذا به خاطر برخی از این اشکالات جمعی از محققان از این تبویب و ترتیب محقق خراسانی عدول کرده‌اند

جلسه 21 تاریخ 2 آبان ماه 1403