ابهامات اولیه درباره وثاقت احمد بن محمد بن یحیی العطار
سند حدیث تِسع مشتمل بر احمد بن محمد بن یحیی العطار القمی است که از مشایخ مرحوم شیخ صدوق است. در مورد احمد بن محمد بن یحیی العطار، گفته شده که توثیق ندارد. روایت تسع به مرحوم صدوق منحصر است و چون احمد بن محمد بن یحیی توثیق ندارد، پس حجت نیست. فقط در مورد احمد گفته شده که استاد برخی از عالمان بزرگ شیعه بوده، ولی این مقدار نمیتواند وثاقت را اثبات کند. چه بسا انسانها بزرگ توانستند نزد برخی فساق کسب علم کنند. البته گفته شده که مرحوم علامه به احمد اعتماد کرده ولی به نظر ما اینها اجتهادات متأخرین است.
دلایل مقبولیت احمد بن محمد بن یحیی العطار
اما به نظر میرسد احمد بن محمد بن یحیی العطار، لااقل ممدوح است اگر نگوییم وثاقتش ثابت است. اگر او را تصحیح کنیم در فقه بسیار کاربردی است. عمده منبهات، کلام ابن نوح در مورد اوست که نجاشی میگوید به ابن نوح نوشتم طرق و سند خود را به کتب حسین بن سعید برای من بیان کن. ابن نوح که از اجلاء اصحاب است، در نامهای به نجاشی نوشته من به ۵ طریق کتب حسین بن سعید را نقل میکنم. طریق اول برای احمد بن محمد بن عیسی است و میگوید این طریق “المعول علیه عند اصحابنا” است. طریق دوم از احمد بن محمد بن خالد است و به ترتیب همه طرق را نقل میکند. همچنین در مورد طریق اول که به احمد بن محمد بن عیسی میرسد، دو طریق نقل میکند، که در دومی، نام از احمد بن محمد بن یحیی است که کنیه و لقب او را نیز بیان میکند یعنی ابوعلی و القمی. این نحوه بیان کشف میکند که او یک انسان مهمی بوده است و لااقل حسن او را ثابت میکند.
تأییدات دیگر بر مقبولیت
مضافاً که اجلاء از او روایت دارند و مرحوم شیخ صدوق نه یک بار بلکه بسیار زیاد نسبت به او ترضی کرده. همچنین مرحوم صدوق این روایت تسع را در من لایحضره الفقیه به صورت قال النبی صلیاللهعلیهوآله نقل میکند یعنی اسناد میدهد و مؤید این است که از نظر سندی مشکلی نداشته.
پاسخ به ابهامات: عدم ذکر در کتب رجالی
البته سوال اینجاست که چرا در کتب رجالی از احمد بن محمد بن یحیی العطار با این همه جلالت نامی نیاوردند؟ پاسخ این است که هم مرحوم شیخ طوسی و هم مرحوم نجاشی گفتند از کسانی سخن میگوییم که صاحب کتاب باشند و احمد بن محمد بن یحیی صاحب کتاب نبوده گرچه در کتاب نجاشی از او اسم برده شده چون در طریق یکی کتب قرار داشته. همچنین مرحوم کشی تلاش داشته تا از راویانی سخن بگوید که در حقشان روایتی از ائمه علیهمالسلام وارد شده که البته مشکل این روش آن است که بیشتر این روایات از خود راویان نقل شده. اما در مورد احمد بن محمد بن یحیی هیچ روایتی از ائمه علیهمالسلام نقل نشده. همچنین در مورد رجال مرحوم شیخ طوسی گفته شده که کتاب رجال ایشان، دستنوشتههایی بوده که بعد از ایشان به چاپ رسیده و مصنف فرصت نداشته تا تکمیل کند. همچنین مرحوم شیخ مفید نیز در رد عامه، یک سند را تایید کرده که در آن احمد بن محمد بن یحیی العطار قرار دارد.
نتیجهگیری
با توجه به دلایل مطرح شده، از جمله کلام ابن نوح و اعتماد شیخ صدوق و شیخ مفید، میتوان گفت که احمد بن محمد بن یحیی العطار دستکم ممدوح و مورد قبول بوده است، هرچند که ممکن است توثیق صریح رجالی نداشته باشد.
درس خارج اصول، ۷ مهر ماه ۱۴۰۳