باسمه تعالی
طرح قول: شمول اخبار «من بلغ» مشروط به ثبوت عمل با خبر معتبر
مفاد این روایات این است که یک عملی است که استحباب آن مفروغ عنه است منتهی گفتند این نوع خاص ثواب را دارد. مثلا نسبت به روزهی پنجشنبه اول ماه رجب که مستحب است در یک خبر گفته شود این مقدار ثواب -مثلا ده حور عین- دارد و در واقع این مقدار ثواب نداشته باشد ولی اصل استحباب روزه ولو در یکی از روزهای سال ثابت است. اگر مکلف این عمل را انجام دهد ثواب واصل به او داده خواهد شد.
مبنای قول: دلالت واژۀ «بَلغ» بر وصول خبر از طریق معتبر (در مقابل «سَمع»)
پس باید آن خبری که این نوع ثواب را بیان میکند خبر معتبری باشد. زیرا بلوغ غیر از سَمع است. و ظاهر بلوغ، بلوغ به خبر معتبر است.
بیان شاهدی لغوی و استدلال به آن
لسان العرب میگوید: «عربها در مواردی که از چیزی اطلاع ندارند و فقط خبر آن به آنها رسیده است میگویند «سمعٌ لا بلغٌ» یعنی سمعنا و لم یبلغنا یعنی شنیدیم ولی به وسیله خبر معتبر به ما نرسیده است»[1] «العرب تقول للخبر الذی یبلغ احدهم و لا یحققونه هذا سمع لا بلغ». لذا در «من بلغه» بلوغ به این است که از طریق خبر معتبر واصل شود و الا تعبیر به «سمع» میشود و با توجه به این که احتمال صدور تعبیر «من بلغه» از امام علیه السلام وجود دارد و تعابیر دیگر به سبب نقل به معنا باشد ظاهر «ما بلغه» وصول به خبر معتبر است.
تفاوت این تقریب با تقریب آیت الله سیستانی
فرق این تقریب با تقریب اول (تقریب آیت الله سیستانی حفظه الله از این قول) این است که بنا بر تقریب اول باید آن عمل، مستحب ثبوتی باشد ولی اگر چنین نباشد و در واقع مستحب نباشد، به آن ثواب داده نمیشود. ولی طبق تقریب دوم عمل باید مستحب اثباتی باشد یعنی خبر معتبر باشد تا بلوغ صدق کند ولو این خبر مطابق با واقع نباشد.
تقریر مرحوم نایینی از این قول (استفاده از فاء «فعمله») و نقد آن
مرحوم نایینی در توضیح این تقریب فرمودهاند: از «فاء» «فعمله» استفاده میشود که منشأ و سبب اتیان این فعل بلوغ ثواب بر این عمل است و این در صورتی است که مکلف به آن بلوغ اعتماد کند و الا اگر ثواب از طریق خبر غیر معتبر به مکلف واصل شده باشد که او به آن اعتماد نمیکند.[2]
این تقریب نیز تمام نیست زیرا ظاهر «بلغه ثواب علی عمل فعلمه» یعنی بلوغ ثواب، داعی برای عمل شود ولو آن بلوغ ثواب به خبر ضعیف باشد. گاهی خبر، ضعیف است ولی مکلف به امید، طبق آن عمل میکند. و بیش از این در مفهوم آن اخذ نشده است.
نقد مبنای اصلی: بررسی تفاوت «سَمع» و «بَلغ»
اما نسبت به تفاوت سمع با بلوغ نیز اولا: بالوجدان این دو با هم فرق ندارند و اینکه گفته شود «بلغنی هذا الخبر ولی نمیدانم درست است یا نه» صحیح است لذا این که در لسان العرب گفته شد «در مواردی که در درست بودن خبر تحقیق نکنند میگویند «هذا سمع لا بلغ»» قطعا اشتباه است. این کتاب نیز کتاب لغوی معتبر نیست تا بتوان به آن اعتماد کرد.
نقد ادعای تفاوت بین دو تعبیر و بررسی صحت نقل لسان العرب
البته «هذا سمع لا بلغ» به این معنا است که این مطلب به گوشمان خورد ولی در دلمان تأثیر نگذاشت:
﴿أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ﴾[3]
ولی این که در مواردی که مطلب از طریق خبر ضعیف به شخص واصل شود گفته شود «هذا سمع لا بلغ» خلاف وجدان لغوی است.
وجود تعبیر «سَمع» در برخی روایات و نقش آن در بحث (بر مبنای تعدد روایات)
ثانیا: بنا بر مبنای مشهور یعنی تعدد روایات، در بعضی روایات عنوان «سمع» آمده است مثل صحیحه هشام در کافی:
«من سمع شیئا من الثواب علی شیء فصنعه»[4].
بررسی احتمال وحدت روایات و پدیدۀ «نقل به معنا»
البته ما در تعدد روایات شبهه کردیم و احتمال وحدت روایت را مطرح کردیم خصوصا این که خود هشام در یکی از نقلها تعبیر به «بلغ» کرده است و در نقل دیگری تعبیر «سمع» کرده است. و ممکن است تعبیر امام علیه السلام تعبیر «بلغ» بود ولی هشام در هنگام نقل به معنا این روایت تدقیق در آن نکرده و عرفی بیان کرده است و به جای «بلغ» «سمع» گفته است ولی ما بعد از تدقیق فهمیدیم که «بلغ» اخص از «سمع» است و مختص به صورتی است که بلوغ به خبر معتبر باشد. راوی در نقل به معنا عرف غیر دقیق است زیرا همان لحظه تصمیم به نقل به معنا میگیرد و این خلاف وثاقت نیست. زیرا ایشان به نظر عرفی و در ذهن ابتدایی خودش بین این دو تعبیر فرق ندیده است و لذا آنها را به جای هم نقل میکند ولو بعد از تدقیق بین آن دو تعبیر معلوم شود که با هم فرق دارند. مثل خود ما که در ذهن ابتدایی خودمان بین آن دو فرق نمیبینیم ولو ممکن است بعد از ذکر چند شاهد متوجه فرق بین آن دو شویم کما این که بعضی چنین ادعا کردند ولی ما معتقد به یکی بودن آنها هستیم و در موارد قیام خبر ضعیف نیز «بلغ» صدق میکند.
نظر آیت الله زنجانی حفظه الله و اتکای آن بر مبنای تعدد
پس این که آیت الله زنجانی حفظه الله فرمودهاند: «اشکال نسبت به «بلغ» درست است و آن انصراف به خبر معتبر دارد ولی به روایاتی که تعبیر «سمع» در آن ذکر شده است، تمسک میشود» مبتنی بر استظهار تعدد روایات است و الا در صورت احتمال وحدت روایات این بیان مشکل خواهد بود.
نتیجهگیری: احتمال وحدت روایات و تقویت قول لزوم ثبوت عمل با دلیل معتبر (به خاطر تعبیر «شیء من الخیر»)
پس به خاطر احتمال وحدت روایات -اگر قول اول را نپذیرفتیم- قائل به این قول خواهیم شد. یعنی موضوع این اخبار عملی است که مستحب بودن آن مفروغ عنه است زیرا ممکن است تعبیر صادر از امام علیه السلام «شیء من الخیر» باشد.