مقدمه: بیان اول استصحاب برائت (استصحاب حال صغر)
برای استصحاب برائت سه بیان مطرح شده است.
بیان اول: استصحاب حال صغر قبل از تکلیف بود که به چند لسان و تعبیر این استصحاب ذکر شده است. یک تعبیر استصحاب عدم استحقاق عقاب در حال صغر بود.
مکلف در حال صغر و قبل از بلوغ اگر موارد شبهه را مرتکب میشود استحقاق عقاب نداشت. شک دارد بعد از بلوغ با ارتکاب موارد شبهه استحقاق عقاب دارد یا نه، استصحاب عدم استحقاق عقاب را جاری میکند.

اشکال بر استصحاب عدم استحقاق عقاب (عدم جریان استصحاب در امر عقلی)
بر این استصحاب اشکال شد که استحقاق و عدم استحقاق عقاب امر عقلی است و در امور عقلی استصحاب معنا ندارد.
پاسخ محقق عراقی به اشکال مذکور
محقق عراقی در جواب از این اشکال فرمودهاند[1]: استصحاب عدم استحقاق عقاب ممکن است از جهات دیگر اشکال داشته باشد، ولی از این جهت که مستصحب از احکام عقلی است و در احکام عقلی استصحاب جاری نیست، اشکال وارد نمیشود.
زیرا احکام عقلی بر دو قسم است:
- گاهی منشأ این حکم به دست شارع نیست، مناشئ آن هم عقلی است مثل الظلم قبیح.
- و گاهی منشأ حکم عقل به دست شارع است.
اگر حکم عقلی منشأش به دست شارع باشد در اینگونه امور عقلی تعبد شرعی صحیح است و استصحاب در آن جاری است.
در ما نحن فیه نیز استحقاق عقاب یک امر عقلی و به حکم عقل است ولی منشأ استحقاق عقاب و عدم استحقاق عقاب یا تکلیف شرعی یا ایجاب احتیاط از نظر شارع و یا ترخیص شرعی است. اگر شارع در موردی تکلیف خاص یا ایجاب احتیاط داشت عقل میگوید اگر ترک کردی استحقاق عقاب داری یا شارع اگر در موردی ترخیص داشت منشأ برای عدم استحقاق عقاب به حکم عقل میشود. پس در این موارد چون منشأ حکم عقل یک امر شرعی است لذا استصحاب و تعبد شرعی در اینگونه امور عقلایی که منشأش حکم شرعی است جاری میشود.
نقد استاد بر کلام محقق عراقی
این بیان محقق عراقی قابل قبول نیست بلکه همچنان باید گفت در حکم عقلی مطلقا استصحاب جاری نمیشود هر چند منشأ این حکم عقلی یک امر شرعی باشد.
بیان مطلب (دلیل نقد)
حکم عقل یا موضوعش محقق است یا موضوعش محقق نیست.
- اگر موضوعش محقق باشد نیاز به استصحاب نداریم، تخلف حکم از موضوعش محال است، لایعقل است و اگر موضوع هست عقل میگوید حکم من هست؛ شک ندارد تا استصحاب کند.
- و اگر موضوعش باقی نیست وجود حکم بدون موضوع از نظر عقلی محال است مثل بقاء معلول بدون علت میماند.
حالا شارع که میخواهد اینجا تصرف کند و ما را متعبد کند، تصرف شارع در موضوع حکم عقل آن موضوعی که به دست خودش است و منشأش خودش است درست است و ما قبول داریم. اگر شارع میخواهد تصرف کند باید اذن و ترخیص را جعل کند بعد عقل نتیجه میگیرد که استحقاق عقاب نداری و الا با شک در موضوع عقل حکم داشته باشد با تعبد شرعی، این غلط است.
این که شارع در موضوع تصرف نکند و ترخیص نداده باشد مع ذلک بگوید متعبد به بقاء حکم عقل با عدم احراز موضوعش باش، این محال است از طرف شارع چنین تعبدی صورت بگیرد.
نتیجهگیری نهایی: عدم جریان استصحاب عدم استحقاق عقاب
لذا استصحاب عدم استحقاق عقاب به این عنوان جاری نیست و اشکال، اشکال درستی است. عدم استحقاق عقاب یک امر عقلی است و شارع نمیتواند ما را به یک امر عقلی متعبد کند.
لذا بیان محقق عراقی بر اینکه استصحاب عدم استحقاق عقاب با اینکه امر عقلی است جاری است شرعا، این قابل قبول نیست.
نهایه الافکار، عراقی، ضیاء الدین، ج۳، ص۲۳۹. ↩︎