به نظر مشهور، اسلام شرط صحت عبادت است. همچنین، مشهور میان متأخرین این است که ایمان نیز شرط صحت عبادت محسوب میشود. ما نیز همانند مشهور، قائل به این هستیم که ایمان و شیعهبودن شرط صحت عبادت است.
دلیل دیدگاه مشهور: صحیحه محمد بن مسلم
در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر (ع) نقل شده است: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِين عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:
[!QUOTE] صحیحه محمد بن مسلم
«سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعٍ مَعَ غَيْرِ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبْضَتِهَا «4» فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَصَاحَ بِهَا الرَّاعِي الْحَقِي بِرَاعِيكِ وَ قَطِيعِكِ فَإِنَّكِ تَائِهَةٌ مُتَحَيِّرَةٌ عَنْ رَاعِيكِ وَ قَطِيعِكِ فَهَجَمَتْ ذَعِرَةً مُتَحَيِّرَةً نَادَّةً «5» لَا رَاعِيَ لَهَا يُرْشِدُهَا إِلَى مَرْعَاهَا أَوْ يَرُدُّهَا فَبَيْنَا هِيَ كَذَلِكَ إِذَا اغْتَنَمَ الذِّئْبُ ضَيْعَتَهَا فَأَكَلَهَا وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلًا أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ».[1]
مشهور این روایت را دلیلی بر بطلان عبادت مخالف میدانند و استناد میکنند به عبارت «وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ»، به این معنا که عملِ مخالفان مبغوض خداوند است و عبادتی که مبغوض خداوند باشد، صحیح نیست.
دیدگاه مخالف و شواهد آن 
در مقابل، بزرگانی مانند شهید ثانی، آقایان زنجانی، سیستانی و روحانی، عبادتِ مخالف را به شرطی که طبق شرایط انجام شود، صحیح میدانند؛ اما برای آن قائل به ثواب نیستند: «مَا کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ حَقٌّ فِی ثَوَابِه».[2] ایشان برای توجیه دلایلی که ایمان را شرط صحت عبادت میداند، بیان میکنند که مراد از «فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ» همان بیثواببودنِ عمل است. همچنین، «وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ» را اینگونه توجیه میکنند که چون غالباً اعمالِ مخالفان بهواسطه عدم هدایت امام معصوم& تباه و خراب است، خداوند نسبت به آنها بغض دارد.
شواهدی نیز بر این قول اقامه شده است؛ برای نمونه، در روایتی آمده که هرکس شیعه شود، بابت تمام اعمالی که در دوران قبلي انجام داده، «یُؤْجَرُ عَلَیْهِ»، یعنی به او ثواب داده میشود، مگر زکات که باید اعاده شود؛ زیرا به شیعه نداده است: «لِأَنَّهُ وَضَعَهَا فِی غَیْرِ مَوَاضِعِهَا».[3] یا در روایتی دیگر نقل شده که مخالفان، پس از اعمال حج، بهدلیل انجامندادنِ طواف نساء، در حالی به وطنشان بازمیگردند که زنانشان بر آنها حرام هستند، زیرا آثار احرام همچنان در آنها باقی است. در اینجا گفته میشود اگر عبادت مخالف باطل باشد، احرامِ او نیز که یک عبادت است، اصلا منعقد نمیگردد.
بر اساس این مبنا، ممکن است گفته شود که حتی اسلام نیز شرط صحت عبادت نیست، زیرا دلیل خاصی بر این مطلب وجود ندارد. البته انصاف این است که ارتکاز متشرعه دلیل این مطلب است. برای مثال، اگر بنا بر مبنایی که اهلکتاب پاک هستند، ممکن است یک یهودی طبق مذهب شیعه نماز بخواند. قصد قربت هم میتواند بکند و مثلا بگوید که دین شما هم نزد ما محترم است؛ چنان که بعض از منحرفین از ما نیز این را مطرح می کردند.
در مورد عبارت «و أشهد أنَّ محمداً عبده و رسوله» در نماز، گفته شده که این لفظ گفته شود و معلوم نیست که قبولداشتن آن شرط باشد. اما حتی اگر بگوییم ظاهرش این است که این شهادت مساوق با قبول داشتن آن است، ممکن است او پیامبر ما را نیز بهعنوان پیامبری الهی قبول داشته باشد. در این صورت، اگر ارتکاز متشرعه را نپذیریم، دلیلی بر بطلان نماز او نخواهیم داشت.
بله، اگر مثل صحیحه محمد بن مسلم پذیرفته شود که ایمان شرط صحت عبادت است، بالاولویة اسلام شرط صحت عبادت است. اما اگر کسی آن را نپذیرد و در دلالت آن خدشه کند، بطلان عبادت کافر نیز دلیل خاص نداشته و تنها دلیل آن ارتکاز متشرعه می باشد که انصافاً در این ارتکاز متشرعه نمیشود شک کرد.
بر اساس جلسه ۲۴ شهریور ۱۴۰۴