راه توثیق ابی البرکات
به این موارد توجه کنید:
مورد اول: صاحب ریاض چند نسخه از عیون أخبار الرضای شیخ صدوق در اختیار داشته که وقتی ایشان به نام شاگردش أبو البرکات می رسد می گوید:
فقد وقع في صدر بعض نسخ عيون أخبار الرضا عليه السلام هكذا… في داره بنيسابور في شهور سنة احدى و أربعين و خمسمائة، قال حدثنا السيد ابو البركات على بن الحسين الحسيني الخوزي، قال حدثنا الشيخ الامام العالم الاوحد ابو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي «رض» قال: الحمد للّه-الخ.
و في بعض نسخ أخر منه مثل ما مر، الا أنه قال فيه بعد قوله «عند مجاورته به» هكذا: قال حدثنا الشيخ الفقيه العالم ابو الحسن علي بن عبد الصمد «رض» عنه في داره بنيسابور في شهور سنة احدى و أربعين و خمسمائة، قال حدثنا السيد الامام الزاهد ابو البركات الخوزي «رض» ، قال حدثنا الشيخ الامام العالم الاوحد ابو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي-الخ. (صاحب ریاض العلماء در جلد 3 صفحه 336)
این که استادی در حق شاگردش تعبیر الإمام الزاهد بگوید خیلی است. البته این به عنوان قرینه یا مؤید است اما این جمله را دست کم نگیرید.
مورد دوم: الفضل ما شهدت به الأعداء. ثعالبی از علمای مهم اهل سنت، معاصر ابوالبرکات و اهل نیشابور است. ایشان جریانی را در مورد قحطی در سال 401 در نیشابور نقل می کند و می گوید در آن قحطی، 100 هزار نفر از دنیا رفتند. ایشان مطلب را در مورد أبی البرکات نقل می کند که نشان دهنده وثاقت اوست. ثعالبی در کتاب یتیمة الدهر دو گزارش از أبی البرکات در مورد اتفاقات سال 401 در نیشابور دارد که یکی از آنها این است:
السيد أبو البركات علي بن الحسين العلوي قد تتوج كتاب اليتيمة بذكره وصبابة من شعرة ولا غنية بهذا الكتاب عن غرر له من نكت دهره وما أقول في بقية الشرف وبحر الأدب وربيع الكرم وغرة نيسابور وشيخ العلوية وحسنة الحسينية و أمام الشيعة بها ومن له صدر تضيق عنه الدهناء وتفزع إليه الدهماء (وكلام كدمع صب غريب * رق حتى الهواء يكثف عنده) (رق لفظا ودق معنى فأضحى * كل سحر من البلاغة عبده) (یتیمة الدهر جلد5 صفحه181))
ثعالبی ابوالبرکات را به عنوان امام شیعه نیشابور معرفی می کند.
مورد سوم: ابن فندق در کتاب تاریخ بیهق در تعریف کردن جریان برف شدید در نیشابور سال 400 و جریان قحطی سال 401 می گوید:
وقال الشيخ أبو الفضل البيهقيّ: إن الثلج سقط في نيسابور سبعا وستين مرة في عام أربع مئة، فكتب لي السيد أبو البركات العلوي الجوريّ آنذاك رسالة وفيها هذان البيتان:
هنيئا لكم يا أهل غزنة قسمة … خصصتم بها فخرا ونلتم بها عزّا
دراهمنا تجبى إليكم وثلجكم … يردّ إلينا، هذه قسمة ضيزى (تاريخ بیهق جلد1 صفحه332)
ابن فندق غزنوی بوده و ابوالبرکات به او نامه می نویسد که در نیشابور قحطی آمده و شما مقداری کمک بفرستید تا مردم از این قحطی نجات پیدا کنند. این نامه نگاری معلوم می کند که او بزرگ قوم بوده و مورد قبول طرف مقابل هم بوده است که مطالبه کمک می کند. مانند بزرگ عشیره که مطلبی را می نویسد.
جمع بندی: کسی که امام شیعیان نیشابور است و سنی های هم دوره اش، او را مایه افتخار شهر می دانند و استادش شیخ صدوق آنچنان تعبیری را دارد، ظاهر حال به وثاقتش حاصل می شود.